گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

دوستان چند کنم ناله ز بیماری دل

کس گرفتار مبادا به گرفتاری دل

ای که بر زاری دل می کنی انکار بیا

گوش بر سینه من نه بشنو زاری دل

کوی تو منزل دلهاست کسی چون گذرد

که نیاید به زمین پای ز بسیاری دل

مدت هجر ز حد می گذرد صبر کجاست

که درین واقعه صعب کند یاری دل

خوانده ام قصه عشاق بسی نیست در آن

جز جفاکاری دلدار و وفاداری دل

گر به وصلت نرسم درد طلب نیز خوش است

نیست مطلوب جز اینم ز طلبکاری دل

عمرها شد که دل جامی ازین غم خون است

که کند با تو دمی شرح جگرخواری دل

 
sunny dark_mode