شتربانا مبند امروز محمل
مرا باری چنین مپسند بر دل
نمی شاید کنون بار سفر بست
که شد راه از سرشک عاشقان گل
نه پای رفتن و نه رای بودن
مبادا کار کس زین گونه مشکل
حبیبی راحل والقلب هایم
و روحی ذاهب والدمع سایل
تن از همراهی او ماند محروم
ولی جان می رود منزل به منزل
الا ای باد شبگیری گذر کن
علی تلک المنازل والمراحل
بگو با دلبر محمل نشینم
که ای نوشین لب شیرین شمایل
ز رنج ره مبادت هیچ آسیب
به کامت هر چه خواهی باد حاصل
سحرگه چون شود عزم رحیلت
مباش از ناله شبگیر غافل
بیا کز درد و غم هستم فتاده
به خاک و خون چو مرغ نیم بسمل
تو می نوشی به طرف دشت و جامی
به کنج محنت و غم زهر قاتل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به lament و حسرتی که بر فراق محبوب خود دارد، میپردازد. او از شتربانی میخواهد که بارش را حمل نکند؛ زیرا نتوانسته سفر را آغاز کند و راه عشق برایش دشوار شده است. شاعر از عدم تمایل به سفر بدون محبوبش ابراز ناتوانی میکند و دلش به یاد او بیتاب است. او با باد شبانگاهی صحبت میکند تا پیغامش را به محبوب برساند و از او میخواهد که از رنجها و غمهایش آگاه شود. در نهایت، شاعر از درد و آلام ناشی از فراق محبوبش خبر میدهد و دلش میخواهد او را در این سفر همراهی کند.
هوش مصنوعی: ای شترران، امروز بار مرا به محمل نبند، زیرا این بار را بر دل نمیپسندم.
هوش مصنوعی: حالا دیگر نمیتوان سفر را آغاز کرد، چون عشق و دلدادگی به گلها با اشک و احساسات عاشقانه گره خورده است.
هوش مصنوعی: نه قدرت رفتن دارم و نه تصمیمی برای ماندن، پس نگذار کار کسی اینگونه دشوار شود.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو آرامش قلبم و روح من هستی، و اشکهایم بیوقفه جاری هستند.
هوش مصنوعی: بدن از حضور او بیبهره مانده، اما روح همچنان در حال سفر از یک مکان به مکان دیگر است.
هوش مصنوعی: ای باد شبانه، لطفاً بگذر از آن منازل و مرحلهها.
هوش مصنوعی: بگو که با محبوبم در میان نعمتها و خوشیها نشستم، ای زیبای با لبهای شیرین و دلنشین.
هوش مصنوعی: از درد و زحمت در مسیر زندگی دچار آسیب نشوید، هر چه میخواهید به دست خواهید آورد.
هوش مصنوعی: صبح که میشود و زمان سفر شما فرامیرسد، غافل از نالههای شبانه نباشید.
هوش مصنوعی: بیا تا با همدیگر از درد و غمهایی که دارم سخن بگوییم. من به حالت بیحالی و ضعف افتادهام، درست مثل پرندهای که هنوز به طور کامل صدمه ندیده، اما در حال احتضار است.
هوش مصنوعی: تو در دشت زندگی میکنی و در عین حال در گوشهای از دل از غم و رنج مینوشی که همچون زهر کشنده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا یا خیمگی! خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد طبل نخستین
شتربانان همیبندند محمل
نماز شام نزدیکست و امشب
[...]
وگر نه کرده بودی چرخ مایل
بدین سان لختکی میل معدل
حرامم بیته بی آلاله و گل
حرامم بیته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بیته نشینم
کشم در پای گلبن ساغر مُل
به علم فلسفه چندین چه نازی
که باشد فلسفی دایم معطل
هزاران گونه مشکل بیش بینم
در آن زلفین مفتول مسلسل
ارکب حل شکل کل یوم
[...]
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.