زد سحر طایر قدس ز سر سدره صفیر
که درین دامگه حادثه آرام مگیر
قدسیان بهر تو آراسته عشرتگه انس
تو درین غمکده چون غمزدگان مانده اسیر
دو کمانوار میان تو و مقصود ره است
خویش را بهر چه انداخته ای دور چو تیر
بگسل از دل ببر از جان که گزیر است ازان
دل به آن شاهد جان ده که ازو نیست گزیر
هیچ جا نیست که عکس رخ او پیدا نیست
جرم آیینه بود گر نبود عکس پذیر
خم دیرینه می پیر من است ای ساقی
هر دمم فیض دگر می رسد از باطن پیر
باده لعل برد غصه ایام ز دل
مدعی گر نخورد گو برو از غصه بمیر
جامی آن راز که در پرده معنی بنهفت
نی کلک تو ادا کرد به الحال صریر
زیر این پرده زنگار کسی محرم نیست
پرده مگشا ز رخ حجله نشینان ضمیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تعبیرات عارفانه و معنوی پرداخته و به موضوعاتی چون عشق، جدایی و گمگشتگی در مسیر هدف میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری مانند پرنده قدس و کمان، تلاش میکند تا نشان دهد که انسان در جستجوی عشق الهی و حقیقت باید از رنج و غمها بگذرد و خود را به سمت آن مطلوب حقیقی برساند. او به قدرت عشق و زیباییهای الهی اشاره کرده و میگوید که در این مسیر، دل باید به آن معشوق سپرده شود. همچنین، شاعر به رازهای نهفته و درونی اشاره دارد که تنها برای افراد خاصی قابل درک است و از لزوم پنهان نگهداشتن این رازها سخن میگوید. او با دعوت به نوشیدن باده معرفت و نسیان غمها، راهی برای رهایی از دردها و رسیدن به وصل مییابد. در نهایت، تاکید بر این است که همگان نمیتوانند به این معانی عمیق دست یابند و باید از برخی حقیقتها محافظت کرد.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، پرندهای از عالم قدس از درخت سدر به پرواز درآمد و آهنگی سر داد. در این لحظه حساس و سرنوشتساز، نباید آرامش خود را از دست بدهی.
هوش مصنوعی: فرشتگان به خاطر تو فضای شادی را آماده کردهاند، اما تو در این مکان غمانگیز همچون غمدیدهها باقی ماندهای و اسیر درد و اندوه هستی.
هوش مصنوعی: دو کمان به شکل قوسدار بین تو و هدف قرار دارد. تو برای چه چیزی خود را اینقدر دور انداختهای، مانند تیری که دورتر پرتاب شده است؟
هوش مصنوعی: دل را از خود جدا کن و از جان ببر، زیرا این دل از معشوقی که به آن تعلق دارد، گریزی ندارد. به او جان خود را تقدیم کن، چرا که فرار از (عشق) او ممکن نیست.
هوش مصنوعی: در هیچ کجا نمیتوان نشانهای از چهره او پیدا کرد، اگر آینه قابلیت نمایش نداشت، این جرم آینه است که باعث میشود تصویر او نمایان شود.
هوش مصنوعی: ساقی، جامی که در دست پیر من است، همیشه از درون او نیکی و سعادتی جدید به من میرسد.
هوش مصنوعی: اگر معشوق از چشیدن شراب قرمز خودداری کند و دل غمگین را شاد نکند، بهتر است که برود و از غصه بمیرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که جامی (شاعر) رازی را که در پس پرده معنی پنهان شده است، فاش نمیکند. اما قلم تو به وضوح و وضوح بیانگر آن راز شده و در حال حاضر به وضوح آن را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: هیچکس رازهای پنهان را نمیداند، پس پرده را از روی چهره اهل دل برندار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چاکرانت به گه رزم چو خیاطانند
گرچه خیاط نیند، ای ملک کشور گیر
به گز نیزه قد خصم تو میپیمایند
تا ببرند به شمشیر و بدوزند به تیر
بوستان سبز شد و مرغ در آمد به صفیر
ناله مرغ دلارام تر از نغمه زیر
ابر فروردین گویی به جهان آذین بست
که همه باغ پرندست و همه راغ حریر
گه زرهباف شود باد و گهی جوشندوز
[...]
ای خردمند و هنر پیشه و بیدار و بصیر
کیست از خلق به نزدیک تو هشیار، و خطیر
گر خطیر آن بودی کهش دل و بازوی قوی است
شیر بایستی بر خلق جهان جمله امیر
ور به مال اندر بودی هنر و فضل و خطر
[...]
در زمانی بجهان آن دو بگردند دلیر
وز جهانی بزمان آن دو بر آرند دمار
چون نگه کرد بدان دخترکان مادر پیر
سیر بودند یکایک، چه صغیر و چه کبیر
کردشان مادر بستر همه از سبز حریر
نه خورش داد مر آن بچگکان را و نه شیر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.