آن کیست که شهری همه دیوانه اویند
مفتون شده نرگس مستانه اویند
زان پیش که شمع رخش افروخته گردد
مرغان اولی اجنحه پروانه اویند
زان دم که به پیمانه لبش چاشنیی ریخت
جانها مگسان لب پیمانه اویند
هر کس که ز عشقش زده دم از مژه خوبان
جاروب کشان در کاشانه اویند
چشمان منش خانه و من مرده ز غیرت
کین مردمکان بهر چه هم خانه اویند
زلف ار به کفم می ننهد کاش ببخشد
مویی دو سه بگسسته که در شانه اویند
افسانه جامی مشنو خواجه که خلقی
در خواب اجل رفته ز افسانه اویند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.