می رسد باد صبا وز یار یادم می دهد
زان خرامان سرو خوش رفتار یادم می دهد
شاهد گل می نماید از نقاب غنچه روی
نازکی آن گل رخسار یادم می دهد
می گشاید نرگس مخمور چشم از خواب ناز
شیوه آن نرگس بیمار یادم می دهد
می شود در پرده گل هر دم به رغم عندلیب
محنت محرومی دیدار یادم می دهد
سوی بستان می روم کز گریه آسایم دمی
باز ابر آن گریه های زار یادم می دهد
شعله زد آتش به دل وه این رفیق سنگدل
چند ازان شوخ فرامشکار یادم می دهد
عمر خود گویند جامی صرف کردی در سخن
چون کنم پیش وی این گفتار یادم می دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاخِ گل از نازکیّ یار یادم میدهد
برگ گل زان گلرخ رخسار یادم میدهد
چون روم درکوه تا از یاد او فارغ شوم
می خرامد کبک و زان رفتار یادم میدهد
هرکجا بینم گلی با خار میسوزم که آن
[...]
گل به گلشن زان گل رخسار یادم می دهد
غنچه زان لبهای خوش گفتار یادم می دهد
پیش من تعریف سرو و گل به خوبی باغبان
چون کند زان سرو گلرخسار یادم می دهد
لطف یارم می کند آگاه از جور رقیب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.