لعل لبت به لطف حکایت نمیکند
چشم خوشت نظر به عنایت نمیکند
صد بار بیش پیش تو گفتیم درد دل
دردا که در دل تو سرایت نمیکند
دل با سگ تو شرح دهد قصه رقیب
از دوستان به غیر شکایت نمیکند
با شیخ خرقه پوش چه کارم که کار من
جز پیر میفروش کفایت نمیکند
از لوح فهم واعظ خوشلهجه محو به
هر نکته کز لب تو روایت نمیکند
معشوق را رعایت عاشق خوش است لیک
یار من این طریقه رعایت نمیکند
جامی ببند لب که حریف سخننیوش
ادراک رمز و فهم کنایت نمیکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مردیم و یار هیچ عنایت نمیکند
واحسرتا که بخت عنایت نمیکند
در پیش چشم او لب او میکشد مرا
وان شوخچشم بین که حمایت نمیکند
چندان که عجز حال بر او عرضه میکنم
[...]
دردا که دوست هیچ رعایت نمیکند
مردیم از عتاب و عنایت نمیکند
قربان تیر دشمن بدکیش گشتهام
این جور بین که دوست حمایت نمیکند
از دست هجر دیده غمدیده آنچه دید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.