آن مه به جانب سفر آهنگ میکند
صحرا و شهر بر دل ما تنگ میکند
ای نامه بر به مجلس او نام من ببر
کز گفتوگوی نام منش ننگ میکند
شرح کمال شوق همین بس که چشم من
عنوان این صحیفه به خون رنگ میکند
عاشق فشانده جان به ره کعبه مراد
زاهد نشسته پرسش فرسنگ میکند
صد چنگ میکشیم به امید یک صفا
چون میبریم نام صفا جنگ میکند
نشنیدهای به سمع قبول ار چه محتسب
منع سماع بانگ نی و چنگ میکند
جامی کند به سخت دلی یار را عتاب
جام تُنُک مجادله با سنگ میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معشوق ما به جلوه چو آهنگ میکند
جا را به گلرخان چو قبا تنگ میکند
از روی آتشین تو طبعم شکفته شد
این شعله، کار بادهٔ گلرنگ میکند
از عذر وعده، جذبهٔ شوقم به جان رسید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.