گنجور

 
جامی

ای غمت تخم شادمانی ها

وصل تو اصل کامرانی ها

کرده ام گم به کوی عشق دلی

بر وی از داغ تو نشانی ها

می روم کوههای غم بر دل

از درت می برم گرانی ها

به هوای قد تو از سر سرو

کرده مرغان بلندخوانی ها

نکته جویان عشق را شرط است

ساده بودن ز نکته دانی ها

بقعه خیر ماست گوشه دیر

لیس فی الکائنات ثانیها

عیش جامی در او مدام خوش است

طیب الله عیش بانیها