روز میدان است ترک شهسوار من کجاست
چشم هر کس بر رخ یاری ست یار من کجاست
عاشقان هر کس به روی یار خود خندان و خوش
من چنین غمگین چرایم غمگذار من کجاست
چند گردم بی قرار و صبر هر سوی اینچنین
آن شکیب آموز جان بی قرار من کجاست
تا برند از جلوه خوبی خجالت نیکوان
نیم جولانی ز سرو گلعذار من کجاست
داد گردم را غمش بر باد و آن بدخو نگفت
آن که عمری بود خاک رهگذار من کجاست
نیست خوش بر دامن پاکش غبار چون منی
بیدلی کز گریه بنشاند غبار من کجاست
ماند جامی دور ازان در وه چه باشد گر گهی
باز پرسد کان غریب خاکسار من کجاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز نوروزست، سرو گل عذار من کجاست؟
در چمن یاران همه جمعند یار من کجاست؟
مونسم جز آه و یارب نیست شبها تا بروز
آه و یارب! مونس شبهای تار من کجاست؟
گشته مردم، هر یکی، امروز، صید چابکی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.