نقاش ازل کان خط مشکین رقم اوست
یارب چه رقم های عجب در قلم اوست
خاک قدم دوست شدم نیست کسی را
آن عیش که امروز مرا در قدم اوست
بیرون بود از سلسله اهل ارادت
هر دل که نه در طره پر پیچ و خم اوست
تن گرچه به صد مرحله دور است ز کعبه
جان طوف کنان گرد حریم حرم اوست
آن کز کرمش بود که میخانه بنا کرد
میخواری ما نیز بنا بر کرم اوست
جامی دم توحید زند نی همه وقتی
خوشوقت حریفی که شناسای دم اوست
آواز خوشش بر صفت وحدت خویش است
با کثرت اطوار که در زیر و بم اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می ده که دل ریش مرا مرهم اوست
سودازدگان عشق را همدم اوست
پیش دل من خاک یکی جرعه بهست
از چرخ که کاسۀ سر عالم اوست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.