بخوب طالع و فرخنده روز و فرخ فال
بتافت از افق شرع آفتاب کمال
چه آفتابی؟رخشنده رای و بخشنده
نبرده ننگ کسوف و ندیده نقض زوال
امام عالم و مخدوم عصر صدرالدین
سپر مهر لقا و سحاب بحر نوال
زهی عطای تو مکثار و باس تو مقدام
زهی سخای تو مضیاف و خلق تو مفضال
کف تو ضامن ارزاق و واهب اموال
در تو قبله اقبال و کعبه آمال
ز فیض جود تو بحر محیط یک قطره
بسنگ حلم تو صد کوه قاف یک مثقال
نواله خوار سر خوان تو ملوک و ملک
حوله دار در خلق تو شمول و شمال
تو عقل محضی و ابنای دهر همچو دماغ
تو روح صرفی و اهل زمانه چون تمثال
تراست بر همگان سروری باستحقاق
تراست بر همگان خواجگی باستقلال
رفیع منصب تو بر سر سیادت تاج
خجسته مسند تو بر رخ شریعت خال
حلال پیش جنابت جناب بیت حرام
حرام پیش حدیثت حدیث سحر حلال
ز دست جود تو رنجور بوده اند الحق
مدام بازوی وزان و ساعد کیال
گزاف کار سخای تو از میان بر دست
مدنقی ترازوی و زحمت مکیال
ز بس که غارت کردند وای دست و دلت
اگر نخواهند از کان و بحر استحلال
درآندیار که حزمت بر او کشد سدی
نیابد آنجا یأجوج فتنه و هیچ مجال
کسیکه گوید کز روح محض بود مسیح
تمام باشد او را بذاتت استدلال
هوس گرفت مگر چرخرا که پی گیرد
سوی مدارج قدر رفیعت اینت محال
تراست آن شرف صدور و مرتبت که درو
چو من نشیند روح القدس بصف نعال
زمقدم تو سپاهان اگر شدی آگاه
ترا از انسوی زنگان نمودی استقبال
زفرقت تو چه گویم چه رفت بر سر ما
ز غیبت تو ندانم که چون گذشت احوال
نه خواب چشم و نه صبر دل و نه راحت تن
نه طعم عیش و نه امن سر و نه عصمت مال
از آرزوی تو سالی بقیمت روزی
در انتظار تو روزی بقامت صدسال
بمانده بی تو من از جور دهر سرگردان
گرفته بیتو مرا از وجود خویش ملال
چنان بوعده همیکرد چرخ مولامول
که شد ز خون دلم طشت چرخ مالامال
همی نبشت زمانه جریده آفاق
همی نوشت ستاره صحیفه آجال
دراز قصه چه خوانم که کم نخواهد شد
وگرچه رانم عمری سخن بدینمنوال
هزار شکر خدا را که رایت تو رسید
بمستقر جلال و بمرکز اقبال
چو باز دیدم این طلعت مبارک تو
همه سلامت دان آن صواعق و اهوال
همیشه تا که بنالند بیدلان ز فراق
همیشه تا که ببالند عاشقان ز وصال
فلک مقبم درت باالعشی و الاشراق
جهان بکام دلت بالغدو والاصال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به وصف و تمجید از یک شخصیت بزرگ دینی و معنوی میپردازد. شاعر با بیان ویژگیهای خاص این شخصیت، او را به عنوان چراغ هدایتی در زمانه خود معرفی میکند و بر اهمیت وجود او در زندگی انسانها تأکید میکند. همچنین، شاعر از نعمتها و عطایای این شخصیت سخن میگوید و ابراز میکند که وجود او برای مردم، امید و آرامش به همراه دارد. به طور کلی، شعر احساسی از ستایش و قدردانی نسبت به مقام والای این شخصیت است و نشاندهندهی عشق و ارادت عمیق شاعر به اوست.
هوش مصنوعی: روز خوبی آغاز شده و بعد از مدتی که با نتایج خوشایند همراه است، نور موفقیت از سمت شرق در حال زدن است.
هوش مصنوعی: کدام خورشید؟ روشن و درخشان، با بخشندگی و بدون عیب و نقص، نه سایهای از کسوف را بر دوش دارد و نه نشانهای از زوال را تجربه کرده است.
هوش مصنوعی: امام، عالم بزرگ و مدیر دوران است که همچون سپری برای محافظت از محبت و وصال خداوند و مانند ابری پربار از رحمت و نعمتهای الهی میباشد.
هوش مصنوعی: تو بخششهای فراوان و نعمتهای زیادی داری، ای صاحب عزت و مقام. تو سخاوتی بینظیر داری و خلق و خوی تو نیکو و بزرگوار است.
هوش مصنوعی: دست تو تامین کننده روزیها و بخشنده ثروتهاست، تو محور توجه و آرزوهای مردم هستی.
هوش مصنوعی: از نعمت و بخشش تو، دریا بسیار بزرگ است، اما یک قطره آن هم برای سنگینی و صبر تو کافی است؛ در حالی که عظمت و قدرت تو به اندازهی صد کوه قاف میباشد، حتی اگر فقط یک مثقال از آن را داشته باشی.
هوش مصنوعی: لقمهای که در برابر سفره توست، برای پادشاهان و فرمانروایان کم ارزش است. با این حال، در وجود تو تمامی ویژگیها و فضائل جمع شده است.
هوش مصنوعی: تو مظهر عقل و فهم هستی، در حالی که مردم زمانه مانند سایهای از این فهم بدون روح هستند.
هوش مصنوعی: تو به واسطه شایستگیت، بر همه تسلط و برتری داری، و به دلیل استقلالت، بر همه رهبری میکنی.
هوش مصنوعی: مقام بلند تو بر قله سلطنت مانند تاجی خوشیمن است و جایگاه تو در دین مثل نشانی نیکو و خاص بر چهره شریعت میباشد.
هوش مصنوعی: اگر جناب تو چیزی را حلال بداند، آن چیز در نظر دیگران نیز حلال میشود، اما اگر کاری را حرام بدانی، حتی اگر مردم آن را قبول نداشته باشند، همچنان حرام خواهد بود. پس فهم و نظر تو بر دیگران تأثیرگذار است.
هوش مصنوعی: از بخشندگی و کرم تو، بسیاری از مردم در زحمت و ناتوانی به سر بردهاند و همواره تحت تأثیر و فرارسیدن نعمتهای تو هستند.
هوش مصنوعی: کار سخاوت تو به اندازهای بینظیر است که حتی ترازوی مدنقی و زحمت اندازهگیری هم قادر به سنجش آن نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر فراوانی غارتها و بیوفاییها، اگر بخواهند چیزی را از دل و جانت بگیرند، حتی از هر نقطهای که منبعی برای به دست آوردن آن باشد، دریغ نکن.
هوش مصنوعی: در آن سرزمین که پرستش و بندگی خداوند بر آن حاکم است، هیچ فتنه و مشکلی وجود ندارد و یأجوج و ماجوج، که نماد آشوب و فساد هستند، به آنجا راه نمییابند.
هوش مصنوعی: کسی که ادعا میکند مسیح تنها از روح خالص به وجود آمده، باید به وجود تو استناد کند.
هوش مصنوعی: شاید خواستهای به دل داشته باشی که بخواهی به سمت درجات بالای شانس و موفقیت برسی، ولی این کار ممکن نیست.
هوش مصنوعی: تو آن مقام و ارزشی را داری که روح القدس در آنجا مانند من پای در گوشهای مینهد.
هوش مصنوعی: اگر تو در سپاهان پیشتاز شدی، بیخبر نخواهی ماند و از آن سوی زنگان به تو خوشآمد گفته خواهد شد.
هوش مصنوعی: از نبود تو چه بگویم، که از دوریات چه بر سرمان آمده و نمیدانم چگونه بر ما گذشته است.
هوش مصنوعی: نه خواب و آسایش برای دل وجود دارد، نه راحتی برای تن، نه لذت زندگی احساس میشود، نه امنیت در زندگی وجود دارد و نه هیچ چیز دیگری که بتواند آرامش و حفاظت مالی فراهم کند.
هوش مصنوعی: در پی آرزوهای تو، سالها را به امید روزی با تو سپری کردم، و اکنون هر روز به خاطر تو، به اندازه یک قرن انتظار کشیدهام.
هوش مصنوعی: من در غیبت تو و تحت فشار روزگار تنها و سرگردان ماندهام و نبود تو باعث شده است که از زندگی خود دچار ناراحتی شوم.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به وضعیتی اشاره میکند که گردش روزگار و تقدیر به گونهای پیش میرود که دل او از درد و غم پر شده است. در این تعبیر، خون دل به معنای رنج و ناراحتی عمیق است و طشت پر از خون دل به نشانه انباشت این درد و غم در زندگی اوست. به عبارتی، زندگی پر از چالشها و سختیهایی است که باعث ایجاد این احساس عمیق در دل شاعر شده است.
هوش مصنوعی: زمانه در حال ثبت و ضبط وقایع جهان است، همچنان که ستارهها سرنوشت و عمر افراد را نیز مینویسند.
هوش مصنوعی: چرا وقت خود را صرف بیان داستانی کنم که هرگز تمام نخواهد شد، حتی اگر سعی کنم سالها دربارهاش صحبت کنم؟
هوش مصنوعی: هزار بار شکر میگویم که پرچم تو به جایگاه شکوهمند و مرکز توجه مردم رسید.
هوش مصنوعی: وقتی که این چهره خوشایند تو را میبینم، همه سختیها و مشکلات را نادیده میگیرم و فقط به سلامت و خوش حالی خود فکر میکنم.
هوش مصنوعی: همیشه اینگونه است که بیخبران از جدایی شکایت میکنند و عاشقان از آنچه دارند، شاد و سرمست میشوند.
هوش مصنوعی: آسمان در تاریکی شب و روشنایی صبح در خدمت توست و دنیا در طول روز و شب به خواستههای قلبت پاسخ میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.