شاه جوانست و بخت ملک جوانست
کار جهان لاجرم بکام جهانست
تخت بنازد همی و در خور اینست
تاج ببالد همی و لایق آنست
ملک شهنشاه بین که ساحت عقلست
عقل خداوند بین که نسخت جانست
روضه فردوس بایدت که ببینی؟
مملکت شاه بین که راست چنانست
در همه اطرافهاش عصمت و عدلست
در همه اقطارهاش امن و امانست
شیر در او بدرقه است ومار فسونگر
غول دلیل رهست و گرگ شبانست
دولت جوئی؟ بطبع حلقه بگوشست
نصرت خواهی؟ بطوع بسته میانست
شاه فلک رخش جان ستان جهانبخش
شیر اجل رامح ستاره سنانست
سایه یزدان و آفتاب سلاطین
طغرل گردون نشین فتنه نشانست
هر چه بنی آدمند، بنده سلطان
هر چه زمین، ملک شاه چرخ توانست
آن منگر تو که شاه اندک سالست
پیر خرد بین مرید شاه جوانست
سال گر اندک گذشت زان چه خلل یافت
عمر اگر بیش ماند زان چه زیانست
سایه حقست زین سبب همه بخشست
مایه فضلست زین سبب همه دانست
قوت حملش فزون ز وزن زمینست
سرعت عزمش ورای سیر زمانست
بخشش و فرمانوری و عدل و سیاست
قاعده خاندان سلجوقیانست
دیرزی ای چشم سلطنت بتو روشن
کز تو اثرهای خوب جمله عیانست
کثرت جیشت فزون ز حد شمارست
عرصه ملکت برون زحد گمانست
عزم سبک خیز تو چه تیزرکابست
حلم گرانسنگ تو چه سخت کمانست
تخت تو پایه فراز عرش نهادست
چتر تو دامن باوج چرخ کشانست
امر تو و نهی تو چو چشمه خورشید
در همه اقصای شرق و غرب روانست
نامه فتحت بفتح خانه قیصر
تیر مصافت بخیل خانه خانست
پیش ضمیر تو سخت پرده دریده است
هرچه پس پردهای غیب نهانست
شیر فلک از نهیب تیغ تو چونانک
شیر علم روز باد در خفقانست
باس تو در طبع آفتاب اثر کرد
زردی رویش علامت یرقانست
چرخ زخوان ریزه سخای تو دارد
چند قراضه که زیر دامن کانست
نیست بیکروزه خرج جود شهنشاه
هر چه نبات و معادن و حیوانست
عقل نگر پیش خرده کاری لطفت
تا چه سبک مایه هیکل و چه گرانست
صبح ببین پیش شعله های ضمیرت
تا که چه دم سر دو چون دریده دهانست
تیغ تو بس پاسبان ملک تو زیراک
هندوی بیدار خسب چیره زبانست
فی المثل ار خصم ملک تو همه شیر است
پای سپر همچو شیر شادروانست
جود تو باشد کدام حاتم طائی
عدل تو باشد چه نام نوش روانست
رخش ترا زین مه ورکاب ثریا
طوقش از اکلیل و از مجره عنانست
کوه درنگست؟ نیست برق شتابست
ابر بزینست؟ نیست باد بزانست
سبزه زچرب آخور سپهر چریدست
ماه نو از نعل او کمینه نشانست
گر نه علف زار اوست از چه فلک را
خرمن ماهست و راه کهکشانست
ختم سخن را دعای ملک تو گویم
کانچه دعای تو نیست آن هذیانست
دولت و نصرت سزای تخت تو بادا
تا که فلک را بسعد و نحس قرانست
ملک تو پاینده باد و عمر توجاوید
تا مدد دهر از بهار و خزانست
میخ طناب وجود، چتر تو بادا
بنده از این خوبتر دعا نتوانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاه جوان و بخت او نویدبخش است و بر این اساس، زندگی و کارهای جهان در مسیر سازندگی و موفقیت پیش میرود. تخت و تاج او شایسته و لایق است و عقل و خرد در نزد او تحقق یافتهاند. کشور او سرشار از عدل و امنیت است و هر جا که مینگری، نشانههای نعمت و رفاه دیده میشود.
او در رهبری خود شجاعت و حکمت دارد و سرنوشت مردم را در دست دارد. همه موجودات در این ملک در خدمت و بندگی او هستند و قدرت او فراتر از آن چیزی است که به نظر میآید. شاه با حکمت و تدبیر خود میتواند سرزمینش را رونق بخشد و از نعمتهای بیپایان بهرهمند شود.
نهایتاً، دعا میشود که حکومت و نصرت او پایدار و عمر او طولانی باشد، زیرا او نمایندهی خداوند در زمین و پیشرو در سعادت انسانهاست.
هوش مصنوعی: شاه جوان است و همچنین شانس و خوشبختی ملک هم جوان است. بنابراین، امور دنیا نیز به ناچار به نفع دنیا پیش میرود.
هوش مصنوعی: تخت به خود میبالد و این نشان نشانگر شایستگی اوست، تاج نیز با شکوه میدرخشد و به طور کامل شایستهی آن است.
هوش مصنوعی: سلطنت و پادشاهی را ببین که نشانهای از عقل است، و خداوند نگریسته که نسخهای از جان انسان است.
هوش مصنوعی: بهشت را میخواهی ببینی؟ پس به سرزمین پادشاه نگاه کن که واقعاً چنین است.
هوش مصنوعی: در تمامی جهات، پاکی و انصاف وجود دارد و در هر قسمتی، امنیت و آسایش برقرار است.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که درون انسانها ویژگیهای مختلفی وجود دارد؛ مانند شجاعت و قدرت (شیر)، فریبندگی و وسوسه (مار)، و همچنین ویژگیهای محافظت و نگرانکننده (گرگ). این ویژگیها هر کدام به نوعی بر رفتار و تصمیمگیری انسان تأثیر میگذارند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال دستیابی به موفقیت هستی، باید آماده پذیرش شرایط آن باشی. اگر به دنبال یاری و حمایت هستی، باید با دلی آماده و عاشقانه در راه آن گام برداری.
هوش مصنوعی: پادشاه آسمانها که جانها را میستاند و مایهی باروری جهان است، مانند شیر مرگ، فرمانروایی را به دست دارد و ستارهای در آسمان است.
هوش مصنوعی: سایه خدا و نور افتاب سلاطین، بر افراد طغیانی که در زمین قدرت دارند، نشانه ای از آشوب و فتنه است.
هوش مصنوعی: تمامی انسانها تحت سلطه و وابسته به قدرت حاکم هستند و تمامی آنچه بر روی زمین وجود دارد، متعلق به پادشاه آسمانهاست.
هوش مصنوعی: به سن و سال ظاهری توجه نکن، زیرا آن که خردمند و با تجربه است، ممکن است پیرو جوانی باشد که در ظاهر سن کمتری دارد.
هوش مصنوعی: اگر سالی کم بگذرد، به خاطر مشکلاتی که در زندگی پیش آمده عمر هم تحت تأثیر قرار میگیرد. و اگر عمر طولانیتر شود، چه ضرری دارد؟
هوش مصنوعی: سایه حق به این دلیل است که همه چیز را شامل میشود و نشانهای از رحمت و بخشش است. به همین خاطر، منبع دانش و آگاهی نیز از همینجا نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی او بیش از وزن زمین است و سرعت ارادهاش فراتر از حرکت زمان است.
هوش مصنوعی: بخشش، حکومت، عدالت و تدبیر از اصول و ویژگیهای خاندان سلجوقیان است.
هوش مصنوعی: ای چشم زیبایی که بسان خورشید، روشنی و درخشش تو به وضوح در آثار نیک و خوب نمایان است.
هوش مصنوعی: بیش از حدی که میتوان شمارش کرد، ادرار تو زیاد است و زمین حکومت، از آنچه به ذهن میرسد فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: تصميم قاطع و شجاعت تو چقدر سریع و اهل عمل است، و صبر و بردباری تو چقدر استوار و محکم است.
هوش مصنوعی: تخت تو بر اساس فراز آسمان قرار دارد و چتر تو به وسعت آسمان کشیده شده است.
هوش مصنوعی: فرمان و نهی تو همچون تابش خورشید در تمام نقاط شرق و غرب به سادگی و روشنی جریان دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دستاوردها و پیروزیها میتواند به کسانی برسد که سخت کوش و قوی هستند. به عبارت دیگر، فتح و موفقیت در زندگی وابسته به تلاش و نيروی فردی است و نه فقط به خوش شانسی یا شرایط. در واقع، برای رسیدن به موفقیت واقعی، انسان باید از امکانات و تواناییهای خود بهرهبرداری کند و خود را در مسیر هدفش قرار دهد.
هوش مصنوعی: در درون وجود تو، حجابها و موانع زیادی کنار رفته و تمام آنچه که در پس پردههای پنهان وجود دارد، نمایان شده است.
هوش مصنوعی: به واسطه قدرت و تاثیر تیغ تو، شیر آسمان در برابر تو به مانند شیر علم در روزی خاموش و ساکت است.
هوش مصنوعی: چهرهی زرد او نشانهی بیماری است که در اثر تابش و تأثیر نور آفتاب به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: برای شما، زیبایی و بخشش تو مانند جریان زندگی است که در میان تمام خوبیها و نعمتها، حتی اندک چیزهایی که زیر دامن زمین است، به چشم میآید. تکههای کوچک اما باارزش زندگی به خاطر سخاوت تو در زمین جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: بیکروزه نشاندهندهی بخشندگی و generosity یک پادشاه است که هیچ محدودیتی در هزینه کردن ندارد. هر نوع گیاه، معدن یا حیوانی که وجود دارد، نمیتواند به پای بزرگی و فراوانی بخشندگی او برسد.
هوش مصنوعی: به عقل خود دقت کن و ببین که چقدر به جزئیات لطیف اهمیت میدهد، در حالی که بدن و ظاهر انسان ممکن است سبک و نازک باشد، اما در واقع ارزش و اهمیت آن بسیار بیشتر از آنچه به نظر میرسد، است.
هوش مصنوعی: صبح که فرامیرسد، نگاهی به شعلههای قلب و ذهنت بینداز و ببین که چه زمانهایی وجود دارد که مانند دهانی شکافته، به زندگی و احساست میتابند.
هوش مصنوعی: تیغ تو به عنوان نگهبان سرزمین تو عمل میکند، زیرا که فرد هندی بیدار و هوشیار، با زبانش بر همه چیز مسلط است.
هوش مصنوعی: اگر به فرض دشمن تو به مانند شیر قوی و نیرومند است، تو هم مانند شیر شاد و بانشاط باید با او مقابله کنی و در برابرش استقامت داشته باشی.
هوش مصنوعی: سخاوت تو همانند حاتم طایی است و عدالت تو چه زیبایی دارد که مانند نوش روان است.
هوش مصنوعی: چهره تو مانند ستارهای درخشان است و اسب تو با زین و برگهای زیبا آراسته شده و بر گردن او زینتی از طلا و جواهرات قرار دارد.
هوش مصنوعی: کوه ساکت است، آیا آسمان برق میزند؟ نه، ابر در حال حرکت نیست. آیا باد در حال وزیدن است؟ نه، خبری از باد نیست.
هوش مصنوعی: سبزهای که از چربی آخور آسمان میرویید، نشاندهنده آن است که ماه نو از نعل او به سرعت میگذرد.
هوش مصنوعی: اگر زمین او علف زار نیست، پس چرا آسمان برایش خوشههای ماه و راه کهکشان دارد؟
هوش مصنوعی: در انتهای کلامم دعا و خواستهی تو را بیان میکنم، زیرا هر چیزی که دعای تو نباشد، در واقع بیهوده و بیمعناست.
هوش مصنوعی: خوشبختی و پیروزی شایستهی مقام تو باشد تا زمانی که سرنوشت به نیک و بدی تو وابسته است.
هوش مصنوعی: ملک تو همیشه پایدار باشد و عمر تو طولانی و ابدی باد، زیرا دوران زندگی تحت تأثیر تغییرات زمان، مانند بهار و پاییز است.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این احساس است که تنها آرزوی یک بنده، وجود و حمایت خداوند است. او معتقد است که هیچ دعایی بهتر از این درخواست نمیتواند باشد. در واقع، از عمق دل میخواهد که خداوند همیشه همراهش باشد و او را در زیر چتر رحمت خود حفظ کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باش! که آن پادشه هنوز جوانست
نیمرسیده یکی هزبر دمانست
این رمهٔ گوسفند سخت کلانست
یک تنه تنها بدین حظیره شبانست
کار دل از آرزوی دوست به جانست
تا چه شود عاقبت که کار در آنست
کرد ز جان و جهان ملول به جورم
با همه بیداد و جور جان جهانست
عشوه دهد چون جهان و عمر ستاند
[...]
از غیر جدا شدن سر میدانست
کار آن دارد که با تو در پیمانست
عقل خجل گشته از تو کان چه بیانست
کان بفغان آمده که آن چه بنانست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.