|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به حسرت فراق یار محبوبش میپردازد که بدون وداع از او رفته است. او احساس تنهایی و تاریکی میکند و میگوید تا زمانی که نور وجود یار در چشمانش بود، دنیا برایش روشن بود، اما اکنون با رفتن او، همه چیز تاریک شده است.
هوش مصنوعی: متاسفم که محبوب خوبم بدون خداحافظی و بدون اینکه مرا ببیند، رفت.
هوش مصنوعی: تمام عالم برای من در حال حاضر تاریک است، زیرا که نور چشمم که به من روشنی میبخشید، از من رفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا از برم آن یار پسندیده برفت
خونم ز دو چشم و خوابم از دیده برفت
ای دیده ، بریز خون دل ، کان دیده
بگذاشت مرا در غم و نادیده برفت
دل در پی آن یار پسندیده برفت
جان با دل پر خون جفا دیده برفت
اشکم که روان گشت وز پیشم بدوید
تا من مژه بر هم زدم از دیده برفت
دردا که ز دست، یار بگزیده برفت
آرام و قرار دل غمدیده برفت
شد دیده سفید و دل سیاه است، که گفت؟
کز دل برود هر آنچه از دیده برفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.