ای سرو چمن چو قامتت راست
با ما تو بگو که آن چه بالاست
میلت سوی ما بدی همیشه
این سرکشی تو از چه برخاست
زنهار تو سرمکش ز ما زانک
سرسبزی سرو نیز از ماست
گفتا که مکن خیال باطل
کاین عشق و هوس تو را نه تنهاست
رحمی چو نکرد او بر آن دل
گفتم نه دلست سنگ خاراست
از دود دلم بُتا حذر کن
کش میل همیشه سوی بالاست
با قد خوش تو سرو بستان
دعوی نکند ورا چه یاراست
ای ماه دو هفته با همه حسن
از شرم رخ تو در کم و کاست
ای دوست در آرزوی رویت
دانم که نخفت دیده شبهاست
بیچاره دل ضعیف ما را
از لعل تو بوسه ای تمنّاست
گفتا به جهان تو یار بودیم
گفتم تو بگو که از چه پیداست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای یک سرو در باغ و عشق و آرزوی شاعر نسبت به معشوق میپردازد. شاعر از سرو میخواهد که بگوید چه چیزی او را به سمت بالا میکشد و از سرکشی و عدم توجه معشوق سخن میگوید. همچنین، شاعر دلشکستهاش را نشان میدهد و از معشوق میخواهد که توجه بیشتری به خود داشته باشد. در نهایت، او از معشوق میپرسد که چطور میتوان فهمید که او هم به او علاقه دارد. خلاصه اینکه این شعر به عشق، زیبا و آرزوهای شاعر در ارتباط با معشوق میپردازد.
هوش مصنوعی: ای سرو چمن، وقتی قامتت راست و زیبا است، با ما صحبت کن و بگو که آن چیزهایی که بلند و والا هستند، چه هستند.
هوش مصنوعی: علاقه و تمایل تو همیشه به سمت ما بوده، ولی این سرکشی و نافرمانی تو از چه چیزی نشأت گرفته است؟
هوش مصنوعی: مراقب باش که از ما دور نشوی، زیرا سرسبزی و زیبایی درخت سرو هم به خاطر ماست.
هوش مصنوعی: فرمود که به افکار بیهوده خود فکر نکن، زیرا این عشق و ولع تو تنها نیست.
هوش مصنوعی: وقتی او بر دل من رحم نکرد، به خودم گفتم که این دل، دل نیست بلکه مانند سنگ سخت و بیاحساس است.
هوش مصنوعی: از دود دل من دوری کن، چون همیشه اشتیاقم به سمت بالا و پرواز است.
هوش مصنوعی: با زیبایی و قامت زیبا تو، درختان بستان به خود نمیبالند، زیرا زیبایی تو آنقدر است که نیازی به رقابت با دیگران ندارد.
هوش مصنوعی: ای ماه دو هفته، با وجود تمام زیباییهایت، به خاطر شرم از چهرهات در وجود خود کمی نقص و کاستی حس میشود.
هوش مصنوعی: ای دوست، میدانم که چشمانم شبها را به خاطر آرزوی دیدن چهرهات نمیخوابد.
هوش مصنوعی: دل ناتوان ما آرزو دارد که از لعل تو بوسهای دریافت کند.
هوش مصنوعی: او گفت که در این دنیا ما دوستانی بودهایم، من هم پاسخ دادم که بگو از چه حضرت و نشانهای این مسأله مشخص است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست
آنجا که جمال دلبر آمد
والله که میان خانه صحراست
وانجا که مراد دل برآمد
[...]
برخیز که موسم تماشاست
بخرام که روز باغ و صحراست
امروز بنقد عیش خوشدار
آن کیست کش اعتماد فرد است
می هست و سماع و آن دگر نیز
[...]
زین چار خلیفه مُلک شد راست
خانه به چهار حد مهیاست
این خاک ز لطف نور برخاست
وانگاه روان شد از چپ و راست
شد جانوری که آشیانش
برتر ز ضمیر و وهم داناست
هر لحظه ز فیض و فضل آن نور
[...]
شوری ز شرابخانه برخاست
برخاست غریوی از چپ و راست
تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟
کز هر طرفی هزار غوغاست
تا جام لبش کدام می داد؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.