اگر به خلق نماید رخ جهان آراش
هزار جان گرامی کنند اندر پاش
به رغم دشمن بیهوده گوی رخ بنمای
که آفتاب نخواهد دو دیده ی خفّاش
ببرد هوش ز من آن دو نرگس جادو
بریخت خون دل من به غمزه جمّاش
که کرد سنبل تر را به روی گل پرچین
که دید غنچه ی سیراب و لعل گوهرپاش
چو گل بدید رخش در عرق نشست ز شرم
چو سرو دید قدش درد چید از آن بالاش
چو قد دوست نروید به بوستان سروی
چو روی او نکشد صورتی دگر نقّاش
به بوی دوست خرابم چه چشم او مستم
از آن سبب شده ام لاابالی و قلّاش
بگوی مطرب خوش گو بیار ساقی می
که ترک زهد بگفتم چو مردم اوباش
به غصّه خوردن ما هیچ برنیاید کار
غم جهان مخور ای دل زمانکی خوش باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی معشوق و تأثیر آن بر عاشق است. شاعر میگوید اگر معشوق دوباره زیبایی خود را نشان دهد، هزاران جان به پای او خواهند افتاد. او از زیباییهای معشوق و اثرات آن بر خود سخن میگوید، به طوری که چشمانش مجذوب نرگس و گلهای دیگر میشود و از درد جدایی رنج میبرد. شاعر به شدت تحت تأثیر زیبایی معشوق است و احساس میکند که هیچ زیبایی دیگری قابل مقایسه نیست. او در نهایت به زندگی شاد و آزادانه دعوت میکند و از غصهها دوری میجوید، به این معنا که زمان را با شادی بگذراند.
هوش مصنوعی: اگر که زیباییهای ظاهری او در حضور مردم نمایان شود، هزاران جان با ارزش به پا میافتند و احترام میگذارند.
هوش مصنوعی: به رغم این که دشمنان بیفایده حرف میزنند، به جلوهگری خود ادامه بده، زیرا نور آفتاب هرگز به چشمهای خفاش نمیتابد.
هوش مصنوعی: دو چشم زیبا و سحرواره مرا از تمام حواسم بردهاند و به قدری غمگین و متاثر هستم که به شدت از دل ستمی را که بر من رفته است، رنج میبرم.
هوش مصنوعی: سنبل با زیباییاش بر روی گلهای پرچین خود را نمایان کرده است، چرا که غنچهی پررنگ و درخشان لعل را دیده که به شکوفایی و سرزندگی رسیده است.
هوش مصنوعی: وقتی گل زیبای او را دید، از شرم در عرق نشسته بود. و وقتی قامت او را مانند سرو مشاهده کرد، دلش به درد آمد.
هوش مصنوعی: اگر قامت محبوب در باغ مانند سرو بلند نشود، هیچ نقاشی نمیتواند زیبایی و چهرهی دیگری برای او بیافریند.
هوش مصنوعی: از عطر دوست مست و حیران شدهام. به خاطر این حال و هوا، نسبت به همه چیز بیخیال و بیپرواتر شدهام.
هوش مصنوعی: بیا، ساز و دشتی خوشنوا بیاور و می بیاشام، زیرا من از پرهیزگاری دست کشیدهام و مثل انسانهای بیخیال زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: این معنا به این صورت است که ناراحتی و غم خوردن ما فایدهای ندارد، پس ای دل، نگران مشکلات جهان مباش و مدتی را شاد زندگی کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به آب ماند یار مرا صفات و صفاش
که روی خویش ببینی چو بنگری بقفاش
ز بوی و خوبی جعد و دو زلف مشکینش
ز رنگ و گردن و گوش و دو عارض زیباش
نگار خانهٔ چین است و ناف آهوی چین
[...]
حیات را چه گوارنده تر زآب ولیک
کسی که بیشترش خورد بکشد استسقاش
قسم بواهب عقلی که پیش رای قدیم
یکیست چشمه خورشید و سایه عنقاش
همیشود بیکی امر او چو سایه بچاه
در آبگون قفس این آفتاب آتش پاش
که هست طبع جمال آفتاب تأثیری
[...]
قسم به واهب عقلی که پیش علم قدیم
یکی است چشمه خورشید و سایه عنقاش
زمین شود ز یکی امر او چو سایه چاه
در آبگون قفس این آفتاب آتش پاش
که هست طمع جمال آفتاب تأثیری
[...]
خدایگان جهان شهریار دریا دل
توراست دست گهر بخش و لفظ لؤلؤ پاش
بر اسمان و زمین دست مطلق است تو را
که از وظیفه جود تو یافتند معاش
گهی به پنجه هیبت دل جهان بشکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.