گمان مبر که دلم از سر وفا برود
وگر ز دوست به این خسته دل جفا برود
بجز صبا ره رفتن به کوی دوست که راست
مگر برای دل خسته ام صبا برود
زمین ببوسد و از من بگویدش جانا
روا مدار که چندین جفا به ما برود
مریض عشق توأم چون طبیب درد منی
چرا ز پیش تو رنجور بی دوا برود
ز حد گذشت جفا بر من ضعیف حزین
به دور حسن تو بر ما جفا چرا برود
به جان دوست که جانم برای دوست نکوست
دگر چه روز بود کان به مرحبا برود
به هر مقام که آنجا زکات حسن دهند
بهر طریق که باشد دوان گدا برود
چو بنده ی قد سروت شدم ز جان مپسند
که از جفات به آزادگان خطا برود
بگو که ترک خطایی چشمت ای دلبر
به چین زلف زند و ز ره خطا برود
اگر تو روی نمایی به بی دلان جهان
ببین که بر سر بیچارگان چه ها برود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و وفای شاعر به معشوق است. شاعر از جفا و آزارهایی که از دوست دیده، گلایه میکند و میگوید دلش هرگز از محبت او خالی نخواهد شد. او در ابیات مختلف به درد و رنجی که به خاطر عشق متحمل میشود اشاره میکند و میخواهد تا عشقش پایدار بماند. همچنین، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و میگوید که جفای دوست نمیتواند کمرنگکننده محبت او باشد. در مجموع، این شعر نه تنها از وفاداری و تعهد شاعر به عشق سخن میگوید بلکه نشاندهنده عذاب و رنجی است که این عشق به همراه دارد.
هوش مصنوعی: نگذار که فکر کنی وفاداریام به تو از بین برود، زیرا حتی اگر بیوفایی و بیاحترامی از سوی تو باشد، دل شکستهام را ترک نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: جز نسیم صبح، راهی برای رفتن به سمت خانه دوست نیست؛ مگر اینکه نسیم به خاطر دل خستهام بگذرد و از آنجا عبور کند.
هوش مصنوعی: زمین را ببوسد و از من بگوید، ای محبوب، اجازه نده که این همه ظلم و آزار به ما برسد.
هوش مصنوعی: من عاشق تو هستم و حالا که مریض عشق تو شدهام، تو همان طبیبی هستی که میتوانی دردم را درمان کنی. چرا باید در حالی که بیدارو و رنجورم، از پیش تو دور شوم؟
هوش مصنوعی: پیش از این، سختیها و ناراحتیها بر من، فرد آسیبپذیر و غمگین، بسیار زیاد شده است. حالا که دور از زیبایی تو هستم، نمیفهمم چرا این همه رنج و آسیب به من میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر دوستیام با او، جانم برای او عزیز است، دیگر چه روزی خواهد بود که با خوشحالی به سوی او بروم.
هوش مصنوعی: در هر جایگاهی که زیبایی و خوبی را مورد توجه قرار دهند، در هر صورت دو گدا به آنجا سفر میکنند.
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و قامت تو، مثل بندگی در آمدهام، اما این را نپسند که بر اثر سختیها و بیرحمیها، به انسانهای آزاد و بزرگ آسیب برسانم.
هوش مصنوعی: بگو که چشمانت کاوشی نکنند و اشتباهی نداشته باشند، ای معشوق، زیرا زلفهای تو در چین و شکنهای خاص خود، گمراهکنندهاند و ممکن است از راه نادرست بروند.
هوش مصنوعی: اگر تو به دلباختگان نشان دهی، خواهی دید که بر سر بیچارگان چه مصیبتها میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا که مهر تو با جان ز جسم ما برود
محبت ازلی کی چنین ز جا برود
میان اهل صفا گر ز آه خشم و عتاب
کدورتی بود آن هم به ماجرا برود
به دست عقل نباشد زمام عقل آری
[...]
ز ماهتاب جمالت ز ماه تاب رود
چه جای ماه سخن هم در آفتاب رود
تو آن دری که از پیش نظر اگر بروی
مرا ز دیده گریان در خوشاب رود
مکن به خونه دلم چشم سرخ زآنکه کسی
[...]
چو دست بر سرِ زلفش زنم به تاب رَوَد
ور آشتی طلبم با سرِ عِتاب رَوَد
چو ماهِ نو رَهِ بیچارگانِ نَظّاره
زَنَد به گوشهٔ ابرو و در نقاب رود
شبِ شراب خرابم کُنَد به بیداری
[...]
هوای می به سر هر که چون حباب رود
عجب نباشد اگر در سر شراب رود
چو بخت خفته سوی ما به صد حیل آمد
ولی چو عمر گرامی به صد شتاب رود
ز بیدلان همه شب بشنود فسانه دل
[...]
چو تاب زلف دهی از بنفشه تاب رود
زنی چو خنده گل از بس عرق در آب رود
چنین که روی جهانی بسوی خود کردی
عجب که سایه ز دنبال آفتاب رود
چه جای شادی، غم عار دارد از دل من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.