دلبر به هر چه گفت به قولش وفا نکرد
با این دل رمیده به غیر از جفا نکرد
بیچاره دل به درد غمش شد اسیر و او
از لطف خویش درد دلم را دوا نکرد
عهدی ببست با من بیچاره پیش ازین
دل برد آن نگار و به عهدش وفا نکرد
دل برد و تن به دست بلای فراق داد
آن بی حفاظ با من مسکین چه ها نکرد
دایم به خاک کوی وفایش نشسته ام
بگذشت آن نگار و نظر بر گدا نکرد
گفتا مراد تو بدهم تنگ دل مشو
لیکن مرادم از لب لعلش روا نکرد
با آنکه جز جفا ننمودی به حال من
دانی که در جهانی چو جهان کس وفا نکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دلشکستگی و بیوفایی محبوبش سخن میگوید. دلبر به وعدههایی که داده بود وفا نکرد و فقط بر جفاهایش افزوده است. شاعر دلش را به خاطر درد جدایی و بیتوخیلی محبوب اسیر میداند و در عین حال متوجه است که محبوبش هیچ کمکی به او نکرده است. او با افسوس به یاد عهدی میافتد که محبوبش با او بسته و سپس آن را شکسته است. شاعر خود را در کوی محبوب به انتظار نشسته و از درد فراق رنج میبرد، در حالی که محبوب حتی نگاهی هم به او نمیکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که در این دنیا، هیچ کس وفا نکرده است.
هوش مصنوعی: یار به هر چه گفت، به وعدهاش عمل نکرد و با این دل شکسته چیزی جز آزار به من نرساند.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم او بسیار رنج میکشد، اما او هیچ توجهی به درد من نداشته و به من کمک نکرده است.
هوش مصنوعی: دل من را آن معشوقه خوبرو در گذشته گرفت و برای من وعدهای داد، اما اکنون به وعدهاش وفا نکرده است.
هوش مصنوعی: دل را برد و به خاطر جدایی، جسم را به دست بلا سپرد. آن بیدفاع با من بیچاره چه کارها که نکرد!
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در خاک کوی محبوبم نشستهام، ولی آن دلبر از کنارم گذشت و حتی نگاهی به من گدای عشق نکرد.
هوش مصنوعی: او گفت که خواستهات را به تو میدهم، اما نگران و دلشکسته نباش. اما در حقیقت، خواستهام را از لبان لعل او به دست نیاوردم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تو به من جفا نکردی، میدانی که در این دنیا هیچکس مانند تو به من وفا نکرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اصل بزرگ از بنه هرگز خطا نکرد
کس را گزافه چرخ فلک پادشا نکرد
او بد سزای صدر، جهان ناسزا نکرد
این کار کو بکرد جز از بهر ما نکرد
هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد
هرگز ز شست چرخ خدنگی خطا نکرد
خیاط روزگار به بالای هیچ کس
پیراهنی ندوخت که آخر قبا نکرد
نقدی نداد دهر که حالی دغل نشد
[...]
لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد
ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد
تشنیع میزنی که جفا کرد آن نگار
خوبی که دید در دو جهان کو جفا نکرد
عشقش شکر بس است اگر او شکر نداد
[...]
دانی که بر نگین سلیمان چه نقش بود
دل در جهان مبند که با کس وفا نکرد
خرم تنی که حاصل عمر عزیز را
با دوستان بخورد و به دشمن رها نکرد
دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد
صد وعده بیش داد و یکی را وفا نکرد
بردم هزار قصه حاجت به نزد یار
القصه شد روان و حاجت روا نکرد
از آن تیر غمزه بر تن من موی کرد راست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.