گنجور

 
جهان ملک خاتون

تو عهدی کرده ای جانا که از من سر نگردانی

تویی سرو روان جان به باغ عمر ما دانی

قدت چون همّتم بالا گرفت اندر سرابستان

از آن در درنمی آید مرا آن سرو بستانی

بسا دردی که من دارم ز درد دور هجرانت

ولی چاره نمی دانم چو دردم را تو درمانی

بکن درمان درد ما طبیبا از کرم روزی

که می ترسم به درد خویشتن ناگه فرو مانی

دماغم عنبرآگین شد به بوی زلف شبرنگت

بگو ای باد جان پرور مگر از کوی جانانی

تو عمری و نمی باشد به عمر امّید چندانی

و اگر باشد مرا از تو، تو دانی آن هم ز نادانی

دلم هر لحظه می گوید که ترک عشق بازی کن

جوابش می دهم کای دل مگو چیزی که نتوانی

چو یاد زلف مشکینت به خاطر آورم جانا

جهان را باز نشناسم به جانت از پریشانی

جهان از دست جور تو به جان آمد ز غم خوردن

ازین بهتر نشاید کرد تدبیر جهانبانی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی

به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی؟

قطران تبریزی

ایا خوشتر ز جان و دل! همه رنج دل و جانی

به رنج تن شدم خرسند اگر دل را نرنجانی

شود بی جان تنم یکسر چو تو لختی بیازاری

تن از آزار جان پیچد تنم را زین قبل جانی؟

اگر چه جانی از انسی همیشه بر حذر باشد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
امیر معزی

نگارا ماه‌ گردونی سوارا سرو بستانی

دل از دست خردمندان به ماه و سرو بستانی

اگر گردون بود مرکب به طلعت ماه‌ گردونی

وگر بستان بود مجلس به قامت سرو بستانی

به آن زلفین شورانگیز مشک‌ اندوده زنجیری

[...]

سنایی

مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی

ازین آیین بی‌دینان پشیمانی پشیمانی

مسلمانی کنون اسمیست بر عرفی و عاداتی

دریغا کو مسلمانی دریغا کو مسلمانی

فرو شد آفتاب دین برآمد روز بی‌دینان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
وطواط

زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی

به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی

غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر

تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟

نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه