گنجور

 
جهان ملک خاتون

جان در غم فراقت دل بر بلا نهاده

مرغ دل ضعیفم در قیدت اوفتاده

دل بسته ام به زلفت مگشایش از هم ای جان

زین رو که دیده جان بر روی تو گشاده

تو شهسوار عشقی بر بادپای هجران

با تو چه چاره سازد بیچاره پیاده

بنشست پیش قدّت سرو چمن ز خجلت

وانگه به پای ماچان بنگر که ایستاده

مسکین دل ضعیفم در عالم حقیقت

گویی به عشق رویت از مادری بزاده

اخلاص ما به رویت بیرون ز حدّ و حصرست

آن دم مباد این دل بیرون رود ز جاده

آن ترک شوخ چشمش دارد کمان ابرو

از غمزه اش حذر کن چون مست شد ز باده

جز این و آن ندانم دانم که چشم مستش

صد شور و فتنه باری اندر جهان نهاده

هر شب چو ماه کاهم در حسرت وصالش

هر روز درد عشقش بر جان ما زیاده

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیر معزی

ای آفتاب یغما ای خَلُّخی نژاده

هم ترک ماه رویی هم حور ماه زاده

هستی به مهر و خدمت استاده و نشسته

هم در دلم نشسته هم پیشم ایستاده

گه راز من‌گشایی زان زلفکان بسته

[...]

عطار

سر پا برهنگانیم اندر جهان فتاده

جان را طلاق گفته دل را به باد داده

مردان راه‌بین را در گبرکی کشیده

رندان ره‌نشین را میخانه در گشاده

با گوشه‌ای نشسته دست از جهان بشسته

[...]

مولانا

در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده؟

بر تخت شه کی باشد جز شاه و شاه‌زاده؟

کرده به دست اشارت کز من بگو چه خواهی؟

مخمور می چه خواهد جز نقل و جام و باده؟

نقلی ز دل معلق جامی ز نور مطلق

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مجد همگر

عید آمد ای نگارین بردار جام باده

وز بند غم برون شو تا دل شود گشاده

عهد صبوح نو کن جام می کهن ده

کم کن به عیش شیرین، تلخی جام باده

گوئی شبی ببینم من شادمان نشسته

[...]

امیرخسرو دهلوی

ماییم و مجلس می خوبی سه چار ساده

من در میانه پیری دین را به باد داده

مجلس میان بستان گل با صبا به بازی

نرگس به ناز خفته، سرو سهی ستاده

خوبان به باده خوردن، من جرعه نوش مجلس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه