آمد دل ضعیف من اندر پناه تو
کرد او وطن به سایه زلف سیاه تو
هم در پناه زلف تو باد انتقام او
یارب به سرّ سینه مردان راه تو
آخر نظر به حال من مستمند کن
کز جان و دل منم به جهان نیکخواه تو
گر بر کنار مردم چشمم گذر کنی
باشد در آب دیده ی مردم شناه تو
دل گفت با دو دیده تو رفتی به خون من
بر خود نمی توان که ببندم گناه تو
ور نیست باورت که تو با من چه کرده ای
باشد سرشک چهره ی زردم گواه تو
ای دل ز آه و ناله ی بی حاصلت چه سود
در وی اثر نمی کند این سوز و آه تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک عاشقانه است. شاعر از ضعف و آسیبپذیری دل خود صحبت میکند و به پناه بردن به زیبایی معشوق اشاره میکند. او بیان میکند که در سایه زلف معشوقش آرامش یافته و در عین حال، دچار عذاب و اندوه است. شاعر از خداوند درخواست میکند که به حال او نگاهی بیندازد و درک کند که او چقدر برای معشوق خود رنج میبرد. همچنین، به رابطه عاطفی بستر خیانت و درد اشاره دارد و به نوعی ناامیدی از وضعیت خود میپردازد. در پایان، او از بیفایده بودن آهات و نالههایش میگوید، چرا که به نظر میرسد هیچ تأثیری در وضعیتش نمیگذارد.
هوش مصنوعی: دل ضعیف من به پناه تو آمد و در سایهی زلف سیاه تو منزلی برای خود ساخت.
هوش مصنوعی: در زیر سایه و حفاظت زلفهای تو، یارب به خاطر راز دل مردان در مسیر تو، باد انتقام او نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: به من بیچاره نگاهی کن، زیرا تمام وجودم از عشق و ارادت به توست.
هوش مصنوعی: اگر در کنار مردم از چشمانم رد شوی، گویا که در آب چشمهای آنها غوطهور شدهای.
هوش مصنوعی: دل به دو چشم تو میگوید که وقتی تو رفتی، برای من خیلی سخت است که به این موضوع فکر نکنم؛ زیرا تو هیچگونه تقصیری نداری.
هوش مصنوعی: اگر به من اعتقاد نداری که تو چه بلایی سر من آوردهای، کافی است به رنگ زرد صورت من نگاه کنی که نشاندهنده حالت من است.
هوش مصنوعی: ای دل، نالهها و آهة بیفایدهات چه سودی دارد؟ این درد و سوز که به جانت است، تاثیری در او ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای تخت و گاه پادشهی جایگاه تو
آراسته است مملکت از تخت و گاه تو
هستی ندیم شاهی و دولت ندیم تو
هستی پناه عالم و ایزد پناه تو
فخر همه شهانی و کس نیست فخر تو
[...]
ای دوش چرخ غاشیه گردان جاه تو
خورشید در حمایت پر کلاه تو
شاه جهان سکندر ثانی جمال دین
ای برتر از شهان جهان دستگاه تو
تا چشم دشمنان شود از بیم او سفید
[...]
ای خونبهای نافه چین خاک راه تو
خورشید سایهپرور طرف کلاه تو
نرگس کرشمه میبرد از حد برون خرام
ای من فدای شیوه چشم سیاه تو
خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال
[...]
ای توتیای دیده من خاک راه تو
جانم فدای غمزه چشم سیاه تو
ای شهسوار حسن عنان را کشیده دار
کز حد گذشت ولوله دادخواه تو
بر بام قصر چون بگشادی نقاب دوش
[...]
ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو
تو شاه انبیا همه خیل و سپاه تو
بر آسمان رسیده و گشته فرشته
هر ذره که خاسته از گرد راه تو
آسوده است تا ابد از بیم انقلاب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.