جانا کدام دل که نگشتهست رام تو
و آن کیست کاو نشد به ارادت غلام تو
جز نام دوست ورد زبانم نمیشود
در هر نفس که میزنم اوّل به نام تو
ناکامی جهان ز جهانت گر آرزوست
خوش باش زان جهت که جهان شد به کام تو
هرچند خون این دل بیچاره خورده است
بادا شراب عیش همیشه به جام تو
محرم بجز نسیم صبا نیست هیچکس
کز من برد پیامی و آرد سلام تو
دانی چه فتنهایست که افتاد در جهان
زان چشم آهوانه و زلف چو شام تو
ای دل هوای زلف معنبر چه میکنی
در غم بسوختیم ز سودای خام تو
آن دام و دانهای که تو داری ز زلف و خال
آخر کدام مرغ نیفتد به دام تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و زیبایی معشوقهاش اشاره میکند و جاذبههای او را وصف میکند. او میگوید که هیچ دلی از عشق و ارادت به معشوق، بینصیب نمانده و نام او همیشه بر زبان است. شاعر به ناکامیهای دنیوی اشاره میکند و از خوشحالی ناشی از کامیابی معشوق سخن میگوید. در ادامه، به اندوه و درد دل خود از دوری معشوق اشاره کرده و از محبوب میخواهد که برساند پیامی از او را. همچنین او به فتنهای که زیباییهای معشوق در دنیا ایجاد کرده اشاره دارد و میگوید که هیچ کس نمیتواند از جاذبههای او فرار کند.
هوش مصنوعی: عشق تو آنقدر قوی و بینظیر است که هیچ دلی نتوانسته است از آن تاثیر نگیرد و هیچکس نتوانسته به اندازهای به تو خدمت کند که غلام عشق تو شود.
هوش مصنوعی: تنها نام دوست است که همیشه بر زبانم میآید و هر بار که نفس میکشم ابتدا به نام تو آغاز میکنم.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آرزوهایت در این دنیا ناکام شوی، از این بابت ناراحت نباش، چرا که دنیا به نفع تو گردیده و تو در آن خوشبختی.
هوش مصنوعی: هرچند که این دل بیچاره سختیها و دردهای زیادی را متحمل شده، اما همیشه نوشیدنی شادی و خوشی در جام تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: جز نسیم صبا هیچ کسی نیست که پیامی از من بیاورد و سلام تو را به من برساند.
هوش مصنوعی: میدانی چه مشکل و آشوبی در دنیا به خاطر آن چشمان زیبا و موی شبمانند تو به وجود آمده است؟
هوش مصنوعی: ای دل، چرا به یاد زلف خوش بوی او آرزو میکنی؟ ما در غم جدایی سوختیم و از عشق بیفایدهات رنج میبریم.
هوش مصنوعی: تو با زیباییها و جذابیتهایت، چطور ممکن است کسی به دام نرود؟ واقعاً هیچ پرندهای نمیتواند از این دام دلربا و فریبنده رهایی یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از جود در جهان بپراکند نام تو
گردد همی سپهر سعادت به کام تو
خورشید زد علامت دولت به بام تو
تا گشت دولت از بن دندان غلام تو
اکنون دهند خصمان ای شاه کام تو
واکنون کنند جان جهان را بنام تو
گر تو یکی پیام فرستی بشاه روم
آید بسر بخدمت دارالسلام تو
هستند نامدار تو شاهان این جهان
[...]
چون در کف تو کشت کشیده حسام تو
آمد به گوش دولت عالی پیام تو
هنگام حمله خواست که ناگه به ذات خویش
بی دست تو برآید تیغ از نیام تو
از خون سرکشان ویلان شد عقیق رنگ
[...]
ای شرق و غرب عالم گشته به کام تو
ای کدخدای عالم و عالم غلام تو
دایم چو نام خویش در اقبال شرع باش
کاراسته است شرع محمد به نام تو
عقدی است عقل و واسطه او کلام تو
[...]
ای مقتدای اهل طریقت کلام تو
ای تو جهان صدق و جهانی غلام تو
تاثیر کرد صدق تو در سینهها چنانک
شد بینیاز مستمع از شرح نام تو
نام تو چون ورای زمانست و عقل و جان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.