ای روی دلآرایت آتش زده در جانها
درد غم سودایت سرمایه دورانها
چون از غم عشق تو صد جامه جان چاکست
عشاق چه غم دارند از چاک گریبانها
صد طایر جان هردم پروانهصفت سوزد
گر همچو رخت باشد شمعی به شبستانها
گل چاک زده جامه بر بوی تو در گلشن
از بهر خریداری از پرده به دامانها
در میکده وحدت چون شیر و شکر ای جان
درد و غم عشق تو آمیخته با جانها
کوی تو و روی تو چون کعبه و عید آمد
جانهای نکوکیشان در پیش تو قربانها
عقلم همه فنها را آراسته بود اول
چون عشق تو برخواندم از یاد برفت آنها
شعری که حسین ای جان در وصف تو پردازد
هر بیت از او شاید سردفتر دیوانها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تأثیر عمیق آن بر زندگی انسانها است. شاعر به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که عشق او آتش در جانها میافکند و درد و غم ناشی از عشقش به سرمایهای ارزشمند تبدیل شده است. عشق او به اندازهای شدید است که دیگران را به درد و حسرت نمیاندازد و هر کس در این مسیر با غمهای خود مواجه است. شاعر همچنین بیان میکند که طعمی چون شیر و شکر در میکده عشق وجود دارد و وجود معشوق برای او و دیگران به مانند جشن و قربانی در کعبه است. در نهایت، شاعر میگوید که با وجود آموختههای عقلانی، وقتی محبت معشوق بر دلش حاکم میشود، همه آن دانشها فراموش میشود. این شعر با احساسی عمیق و زبانی زیبا، به توصیف درد و لذت عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: ای چهره زیبایت با عشق و اشتیاق، در دلها شعلهور کرده و در جانها آتش انداخته است، غم و اندوه عشق تو گنجینهای برای تمام زمانهاست.
هوش مصنوعی: وقتی که به خاطر درد عشق تو، جانم به هزاران تکه تقسیم شده است، عشاق دیگر چه غمی از چاکهای گریبان دارند؟
هوش مصنوعی: هر لحظه گروهی از پرندگان جان، همانند پروانهها، در آتش عشق میسوزند، اگر در شبستانها شمعی مانند تو وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: گلی که پارچهاش شکافته شده، به خاطر بوی تو در بوستان به دنبال خریداری از پردهها و دامنهاست.
هوش مصنوعی: در محلّ جمع شدن معنوی، عشق تو مانند شیر و شکر با هم آمیخته شده است. ای جان، درد و غم عشق تو در وجود همه جریان دارد.
هوش مصنوعی: کوچه و چهرهات برای ما به اندازهی کعبه و عید اهمیت دارد؛ روحهای نیکو در برابر تو همچون قربانی آمادهاند.
هوش مصنوعی: عقل و دانش من در بسیاری از فنون و هنرها به کمال رسیده بود، اما وقتی که عشق تو را تجربه کردم، همه آن آموختهها از یادم رفت.
هوش مصنوعی: شعری که حسین برای تو مینویسد، هر بیت آن میتواند سرآمد بهترین اشعار و دفترهای شعر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در دل مشتاقان از عشق تو بستانها
وز حجت بیچونی در صنع تو برهانها
در ذات لطیف تو حیران شده فکرتها
بر علم قدیم تو پیدا شده پنهانها
در بحر کمال تو ناقص شده کاملها
[...]
مشتاق تو در کویت از شوق تو سرگردان
از خلق جدا گشته خرسند بخلقانها
از سوز جگر چشمی چون حلقه گوهرها
وز آتش دل آهی چون رشته مرجانها.
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
[...]
ای کرده به عشق تو دل پرورش جانها
گردون چو رخت ماهی نادیده به دورانها
آن را که چو تو سروی در خانه بود دایم
از بیخبری باشد رفتن سوی بستانها
آن را که گل رویش زردی ز غمت گیرد
[...]
از پیرهنت بویی آمد به گلستانها
کردند پر از نکهت گلها همه دامانها
با رشته همه چاکی شد دوخته وین طرفه
کز رشته زلف تست این چاک گریبانها
تا خوان جمالت را آراست به سبزی خط
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.