به صدر صفحهٔ دولت کجا رسد اصحاب
اگر دری نگشاید مُفَتِّحُ الْاَبواب
عزیزِ من به ادب باش تا صفا یابی
از آنکه هست تصوّف به جملگی آداب
زدند قافلهٔ راه عشق کوس سفر
اگر نه مرده دلی دیدهها بمال از خواب
به هرزه عمر گرانمایه را ز دست مده
دو روزه عمر که باقی است قدر آن دریاب
اگر سعادت دیدار دوست میجویی
ز آستانهٔ اصحاب درد روی متاب
اگر مشاهده خواهی ز خویشتن بگذر
که غیر هستی تو در میانه نیست حجاب
حسین دیدهٔ دیداربین به دست آور
که برگرفت حبیب از جمال خویش نقاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از مولانا به اقبال روح و رشد معنوی اشاره دارد. او میگوید که برای رسیدن به حقایق عالی، انسان باید به خودسازی و ادب توجه کند و از دنیا طلبی فاصله بگیرد. عشق و دوستی با خداوند نیازمند خودگذشتی است و نباید عمر ارزشمند خود را بیهوده صرف کرد. اگر کسی به سعادت و دیدار دوست میاندیشد، باید از زوایای درون خود عبور کند و به حقیقت بپردازد. در نهایت، بینش حقیقی و دیدار محبوب جز با کسر تعلقات و فانی شدن در عشق به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر دربها بسته باشد، اصحاب و کارگزاران دولت هیچگاه به مقام و جایگاه والایی نخواهند رسید.
هوش مصنوعی: عزیزم، با ادب و نزاکت رفتار کن تا به آرامش و صفا دست پیدا کنی؛ چرا که تمام روحانیّت و سیر و سلوک به رعایت آداب مربوط میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که اگر عشق راهی برای سفر به ما نشان ندهد، افرادی که از عشق بیخبر و بیاحساس هستند، باید از خواب بیدار شوند و واقعیات را درک کنند. به عبارت دیگر، عشق مانند یک قافله است که در سفر خود پیش میرود و کسانی که در خواب هستند باید خود را بیدار کنند تا بتوانند این سفر را تجربه کنند.
هوش مصنوعی: عمر گرانبها و ارزشمند خود را بیهوده هدر نده. به جای آن، لحظات باقیمانده را قدر بدان و از آنها بهره ببر.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خوشبختی و دیدار یار خود هستی، از کنار دوستانی که در رنج و درد زندگی میکنند، دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی خودت را بهتر بشناسی، باید از خودت فاصله بگیری؛ زیرا آنچه بین تو و حقیقت وجود دارد، هیچچیز است و مانعی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: حسین، با دیدهٔ تیزبین خود، زیباییهای عالم را مشاهده کن؛ زیرا حبیب، به خاطر زیبایی خود، پردهٔ حجاب را کنار زده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب
گل کبود فرو خفت زیر پرده آب
چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا
نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب
ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود
[...]
بفرخی و سعادت بخواه جام شراب
که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب
ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری
زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب
بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری
[...]
شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
[...]
گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور
همی نماید زیر نگینه لبلاب
مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب
جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب
ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ
ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب
رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.