زان پیش که دی آفت بستان گردد
اوراق گل از خزان پریشان گردد
ساقی، تو که ابر رحمتی، رشحه ببار
تا بلبل طبع من غزل خوان گردد
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
زان پیش که دی آفت بستان گردد
اوراق گل از خزان پریشان گردد
ساقی، تو که ابر رحمتی، رشحه ببار
تا بلبل طبع من غزل خوان گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از ساقی (نوشندگان) میخواهد که باران رحمت خود را ببارد تا بلبل که نمایندهی عشق و هنر است، بتواند غزل بخواند. شاعر نگران است که قبل از رسیدن بهار و رونق دوباره باغ، گلها در اثر خزان پژمرده شوند. او میخواهد که از رحمت ساقی بهرهمند شود تا بهار و زندگی دوباره به طبیعت برگردد.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه دیماه بیاید و باغ خراب شود، برگهای گل از پاییز بینظم خواهند شد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تو همچون ابر رحمت هستی، از محبت و صفایت برکات خود را نازل کن تا بلبل روح من بتواند شعر و غزل بسراید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از عکس لبت دیده بدخشان گردد
وز یاد رخت سینه گلستان گردد
بی روی توگر آب خورم چون گلبن
اندر دل من چو غنچه پیکان گردد
چون شاهد پوشیده خرامان گردد
هر پوشیده ز جامه عریان گردد
بس رخت به خیل کاو گروگان گردد
گر سنگ بود چو کان زرافشان گردد
هر سر که تو را بر خط فرمان گردد
از دولت تو سرور اقران گردد
آن عید هر آنکه با تو کژ بد چوگان
این عید به شمشیر تو قربان گردد
هر کس از وضع خود گریزان گردد
شاید که بری ز نور ایمان گردد
باشد در دیده ها بعینه زنار
از دانه چو تار سبحه عریان گردد
هرکس که شهید عشق جانان گردد
از بند جهان برآید و جان گردد
گیرد دیت خویش ز جانان جانان
وندرد و جهان قرین جانان گردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.