کام دلی به عالم ناپایدار کو؟
گیرم که زِه کنیم کمان را شکار کو؟
سودای عشق دست و دل از کار برده است
دستی که واکند گره از زلف یار کو
مست گذاره است درین بزم هر که هست
در دور چشم سرخوش ساقی خمار کو؟
ساقی کف زمانه پر است از عطای تو
ای ابر فیض، قسمت این خاکسار کو؟
عالم تمام مظهر آن حسن مطلق است
آیینه است عالمی، آیینه دار کو؟
از خواری جهان رخ اقبال تازه دار
بنگر ثبات رنگ گل اعتبار کو؟
یک نغمهای که از دل عشاق غم برد
در پردهٔ مخالف لیل و نهار کو؟
یک گرم رو که شعله برین خار و خس زند
از دودمان عشق درین رهگذار کو؟
این بیستون هزار چو فرهاد دیده است
افتاده کار بر سر هم، مرد کار کو؟
یک سرگذشته ای ز خراباتیان عشق
تا پا زند به دولت ناپایدار کو؟
دریای عشق، چون نفس از دل کشد حزین
موجی که خوبش را نزند برکنارکو؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای عشق و دلدادگی میپردازد. شاعر از ناپایداری و بیثباتی جهان سخن میگوید و به جستجوی خوشی و عشق در این عالم مینویسد. او به زیباییهای عاشقانه و دلانگیز اشاره میکند و از ساقی میخواهد که به او نعمت و فیض عطا کند. همچنین تأکید بر این دارد که عشق میتواند در دل انسانها تحولی ایجاد کند و حتی در سختیها، امید و نشاط به ارمغان بیاورد. در نهایت، شاعر با زبانی احساسی از زحمات عاشقان و برکت عشق صحبت میکند و از تحولاتی که عشق میتواند در سرنوشت افراد ایجاد کند، یاد میکند.
هوش مصنوعی: کجا میتوان به آرامش دل در دنیای ناپایدار و بیثبات دست یافت؟ فرض کنیم که تیر و کمان را برای شکار آماده کنیم، اما هدفمان کجاست؟
هوش مصنوعی: عشق به حدی بر دل و دست تأثیر گذاشته که آنها را به کار نمیاندازد. حالا دنبال دستی هستم که بتواند گره از موهای محبوبم باز کند.
هوش مصنوعی: در این محفل، هر کسی که در اطراف چشمهای زیبای ساقی مست است، به دنبال مشروبات آرامبخش میباشد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، جام زمانه پر از نعمتهای توست، اما سهم من، این خاکی که هستم، کجاست؟
هوش مصنوعی: جهان، تمام جلوهگاه زیبایی مطلق است. آیا کسی هست که بتواند این زیبایی را در خود نمایش دهد؟
هوش مصنوعی: از بدیهای جهان فاصله بگیر و به روزهای خوب و خوشی امید داشته باش. نگاه کن که چگونه رنگ گل در عالم ثبات و اعتبار دارد؛ یعنی در زندگی ماندگاری و زیبایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: آیا نغمهای وجود دارد که غم عاشقان را از دل آنها بزداید؟ این نغمه در کجا میتواند یافت شود وقتی که شب و روز به هم میپیوندند؟
هوش مصنوعی: آیا میتوانی یک شعله کوچک را پیدا کنی که در میان خار و خس بتابد و از عشق در این مسیر پرخطر نشانی به جا بگذارد؟
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که در کوه بیستون، فرهاد هزاران بار تلاش کرده و دیدن این تلاشها، نشاندهنده کار سختی است که بر دوش او بوده. حالا سوال این است که در این شرایط دشوار، مردی که حقیقتاً بتواند این کار را انجام دهد کجاست؟
هوش مصنوعی: یک داستانی از عاشقان و ویران شدگان عشق وجود دارد که چگونه میتواند به خوشبختی و موفقیتی ناپایدار دست پیدا کند؟
هوش مصنوعی: دل در دریای عشق، همچون نفس که از عمق برمیخیزد، در حال غرق شدن است و در این میان، موجی که او را به سوی خود میکشاند، نمیتواند کسی را که زیبا و دلرباست به ساحل برساند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کنج اعتکاف دلی بردبار کو
بر گنج عشق جان کسی کامگار کو
اندر میان صفهنشینان خانقاه
یک صوفی محقق پرهیزگار کو
در پیشگاه مسجد و در کنج صومعه
[...]
شهذی است پر ز حسرت و غم، شهریار کو
کاری است بس خراب، خداوندگار کو
هفت اختر و چهار گوهر در مصیبتاند
وا حسرتا خلاصه هفت و چهار کو
شاهی که از لطافت و پاکی همی نشست
[...]
نور دو چشمم آن در دریا تبار کو؟
او رفت و من روان ز پیش یادگار کو؟
از سلک نظم عترت من انتظام یافت
همزاد گوهر سخن آبدار کو؟
چرخم به نسیه ریزه خوان هم نمی دهم
[...]
یک صافدل در انجمن روزگار کو؟
عالم گرفت تیرگی آیینه دار کو؟
هر جا که هست صاف ضمیری شکسته است
آیینه درست درین زنگبار کو؟
چون ریگ، تشنه اند حریفان به خون هم
[...]
آمد بهار و فیض نسیم بهار کو
گل کرد داغ بر جگر و لاله زار کو
ای بوی پیرهن چه خبر از عزیز مصر
ای آهوی خطا نفس مشکبار کو
ای کوهکن ز کوهکنی چیست حاصلت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.