ای شور خیالت، نمک زخم جگرها
مجنون بیابان سراغ تو، نظرها
بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت
خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها
ای مرغ بهشتی، به کدامین لب بامی
پر می زند از شوق تو، آغوش نظرها
جایی که بود در دل هر ذره مقامت
خالی نگذاری صدف پاک گهرها
دردا که نداری سر افسانهٔ عاشق
تا در شب زلفت بسراییم، سمرها
ای آنکه نداری قدری رحم به خاطر
مشتاق وصالیم چه دانی، چه قدرها؟
بگشای حزین طبلهٔ عطار و صلا دِه
تا غوطه زند تلخی جانها، به شکرها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آتشِ سودایِ تو خون کرده جگرها
بر باد شده در سرِ سودایِ تو سرها
در گلشنِ امّید به شاخِ شجرِ من
گلها نشکفتند و برآمد نه ثمرها
ای در سرِ عشّاق ز شورِ تو شغبها
[...]
گر در دلم از داغ نوت ماند اثرها
غم کی خورم این نیز به بالای دگرها
هر رمز و معما که در افواه فتاده ست
هست از دهن تنگ تو آن جمله خبرها
بگشا کمر ناز و قصب پوش بتان بین
[...]
ای ز آتش می در گل روی تو اثرها
در سینه ازان آتشم افتاده شررها
سنگ لب رودی ز قتیل تو رود خون
باشد ز تموج به کنار آمده سرها
در خلعت گلگون قد رعنای تو سرو است
[...]
ای خانه زنبور ز فکر تو جگرها
آیینه حیرت ز جمال تو نظرها
مژگان نبود گرد نظرها، که بود چاک
از شوق لقای تو گریبان نظرها
از سنگدلی بود که از شرم لب تو
[...]
ای خیره چو نرگس ز جمال تو نظرها
چون غنچه پر از خون ز خیال تو جگرها
بس سنگدلانی که در این راه ز دوری
چون کوه گرفتند به هر گوشه کمرها
ایام جوانی است مرادی طلب از حق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.