گنجور

 
حزین لاهیجی

زان شمع گلعذاران، هرجا سخن برآید

پروانه از چراغان، مرغ از چمن برآید

گر طره برفشاند، آن عنبرین سلاسل

شوریده سر به بویش، مشک از ختن برآید

در هر زمین که گردد، میراب عشق، دهقان

گر خار و خس فشانی سرو و سمن برآید

همچون صدف به سینه، هر نکته را بپرور

گوهر نگشته حیف است، حرف از دهن برآید

دارم ز داغ حسرت، روشن مزار خود را

مانند شمع فانوس، آه از کفن برآید

چون برگ گل که آید، با آب جو ز گلشن

با اشک، پارهٔ دل، از چشم من برآید

احسان عشق با من افزون حزین از آنست

کز عهدهٔ بیانش، کام و دهن برآید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

دست از طلب ندارم تا کامِ من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر

کز آتش درونم دود از کفن برآید

بنمای رخ که خَلقی والِه شَوَند و حیران

[...]

صائب تبریزی

از روی نو خط یار هر جا سخن برآید

گرد از بهار خیزد دود از چمن برآید

گردند از خجالت سیمین بران قبا پوش

آنجا که یوسف مااز پیرهن برآید

هر چند گفتگو را نازک کند لب او

[...]

طغرای مشهدی

صد جامه پوشد از شرم، سرو خجسته قامت

جایی که آن سهی قد، از پیرهن برآید

میدان شناس داغم، مردآزمای شورش

از عهده دل من، کی سوختن برآید؟

نیش وطن دلم را نوش است در غریبی

[...]

فیض کاشانی

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانم یا جان ز تن برآید

بنمای رو که جان‏ها گردد فدای رویت

بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

هر قوم راست راهی، شاهی و قبله‏گاهی

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
بیدل دهلوی

از حقهٔ دهانش هر گه سخن برآید

آب از عقیق ریزد دُرّ از عدن برآید

از شوق صبح تیغش مانند موج شبنم

گلهای زخم دل را آب از دهن‌ برآید

از روی داغ حسرت‌ گر پنبه باز گیرم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه