گنجور

حاشیه‌گذاری‌های حمید جوادزاده

حمید جوادزاده 🌐


حمید جوادزاده در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۶ در پاسخ به مانیار دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:

اگر کسی تصور کند که امثال فردوسی و مولوی و حافظ از دین عبور کرده اند معلوم است که او این حرف نادرست را از ناحیه جهل وجودش استخراج کرده است نه از ناحیه علم و دانشش . هر چند که این آدم ، استاد مشیری باشد که شخصا به اشعارش بسیار علاقه مندم. زیرا این سه بزرگوار دیوانشان پرا از نشانه های ایمان و قرآن و اسلام است تا آنجا که فردوسی آیت الکرسی را به نظم کشیده است و اثبات دین داری مولوی هم که اساسا برهانی لازم ندارد و اظهر من الشمس است و در مورد حافظ نیز همین نکته بس است که تخلصش به دین داری اش شهادت میدهد. و اگر براساس ادعای عده ای متعصب که ادعا کرده اند که حافظ اولش متشرع بوده و سپس از دین خود عدول کرده است باید گفت که اگر چنین بود حتما تخلصش را نیز عوض میکرد چنانچه شعرای دیگری به دلایل مختلف اقدام به تغییر تخلص کرده و تخلص جدیدی برای خود برگزیده اند.  کسانیکه دوست دارند حافظ را به میل خود مصادره به مطلوب کنند و او را (با عرض معذرت) یک فرد نجس خوار و هرزه که دائم به فکر معشوقه و عیاشی بوده است معرفی کنند بهتر است حافظ را رها کنند و او را به اهلش واگذارند و برای پر کردن اوقات فراغت خویش صادق هدایت یا رمانهای مبتذل بخوانند که برای نجس خواری و فسادهای خود نیازی به استعاره و کنایه و ایهام ندارند . شاید اینگونه بتوانند از میان نویسندگان ،  همدمی شایسته برای افکار دنیوی خود بیابند. حافظ مقامش بالاست و این وصله و پینه های نا همگون و شرم آور به دامن پاک او نمی چسبد.   عزت زیاد.

خسروا حافظ درگاه نشین فاتحه خواند  /  وز زبان تو تمنای دعایی دارد

-----------------

دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است  / بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی

 
 

حمید جوادزاده در ‫۱ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۰۶ دربارهٔ عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:

باسلام

اخطاری که توسط مدیر سایت برای این کتاب نوشته شده است اصل بیطرفی را نقض میکند و اعتماد خواننده به سایت را مخدوش میکند. در طی این سالها این اولین باری است که شاهد چنین اقدام مغرضانه ای از سوی گنجور هستیم. به گمانم اشتباهی رخ داده است. یا سایت هک شده است. لطفا اصلاح فرمایید

 

حمید جوادزاده در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲ دی ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۵۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:

با سلام در بیت شماره 3  :

دیدهٔ جان روی او تا بنبیند عیان    /    در طلب روی او روی به دیوار باش

کلمه دیوار با معنای این بیت مناسبتی ندارد. به نظر میرسد که کلمه ی "دیدار "  درست باشد . در اینصورت بیت فوق معنا پیدا میکند به این صورت که : تا زمانی که روی او را با دیده ی جان ندیده ای  در جستجوی روی او ، به سمت دیدار او در حرکت باش.

البته این نظر شخصی بنده است چون  برای عبارت "روی به دیوار باش"  هیچ معنایی به ذهنم نرسید . باتشکر

 

حمید جوادزاده در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چو دگران قرآن را
این بیت حافظ مشابه این ضرب المثل است :
می بخور منبر بسوز و مردم آزاری مکن.
همانگونه که ملاحظه میشود این گونه تمثیلها دو بخش دارد :
1- زشتی عمیق و آشکار و مبرهن (عملی که قبح آن برای همه آشکار است و هیچ کس در زشتی آن هیچ شکی نمیکند وبرای اثبات زشتی آن نیاز به دلیل و برهان نیست)
2- زشتی خفیف و پنهان که میشود زشتی آن را توجیه کرد و زشت بودن آن نیاز به برهان و دلیل دارد.
در این نوع تمثیلها برای مشخص کردن واثبات نمودن قباحت یک "زشتی خفیف " آن را در کنار یک یا چند عمل زشت آشکار و عمیق می آورند تا شدت قباحت آن عمل را برملا کنند.
بنابر آنچه که گفته شد دو بخش این ضرب المثل را اینگونه میتوان از هم جدا کرد :
1- زشتی آشکار : می خوردن - منبر سوزاندن
2- زشتی پنهان : مردم آزاری
بنابراین منظور اصلی این ضرب المثل دعوت به می خوردن و منبر سوزاندن و مردم آزاری کردن نیست بلکه منظور اصلی شاعر پرهیز دادن مردم از مردم آزاری کردن است و برای نیل به این هدف ، مردم آزاری را با بدترین و زشت ترین کارها قرین میکند تا شنونده بتواند با مقایسه آنها به عمق زشتی مردم آزاری دلالت شود.
حافظ نیز میفرماید :
1- زشتی آشکار : (میخوارگی) حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
2- زشتی پنهان : (تزویر) دام تزویر مکن چو دگران قرآن را
منظور حافظ در این بیت این نیست که خودش و مردم را به شراب خوردن که بفرموده قرآن مجید نجس است و به بدمستی کردن دعوت کند بلکه میخواهد غایت زشتی تزویر را گوشزد نماید. منظور حافظ این است که تزویر کردن آنقدر زشت و مذموم است که حتی از شرابخواری کردن که مترادف با نجس خواری کردن است هم زشت تر است.
شاعر در این بیت به خود نهیب میزند که ای حافظ اگر تو نیز مثل دیگران قرآن خواندن و قرآن دوستی خود را وسیله ای برای تزویر قرار دهی بدان که عملی را مرتکب شده ای که از میخوردن و لاابلالی کردن(رندی کن) و عربده کشیدن (خوش باش) بهتر است.
البته این مفهوم روشی رایج در فرهنگ عامه و ادبیات قدیم وجدید است و برای همگان روشن و قابل درک و فهم است. اما متاسفانه نمیدانم چرا عده ای با جدیت تمام سعی میکنند که از شاعر بر ضد عقاید خود شاعر استفاده کنند .
در اینجا با کمال احترام به عزیرانی که در عقاید خود به بی دینی رسیده اند عرض میکنم که اگر دین ندارید لااقل آزاده مرد باشید و حافظ را برعلیه حافظ استفاده نکنید. بگذارید حافظ برای دینداران ، سرشار از عرفان و معنویت و خداپرستی باقی بماند از مخدوش کردن چهره حافظ چه نفعی به شما میرسد؟ آیا اگر حافظ را عرقخور و عربده کش و زناکار و فاحشه پرست معرفی کنید دلتان خنک میشود؟ از قدیم گفته اند کافر همه را به کیش خود پندارد. با عرض معذرت لطفا بگذارید حافظ بی ریا و بنده صالح خدا برای ما باقی بماند و شما نیز برای خودتان شاعری پیدا کنید که افکار شما را به شعر و نظم در بیاورد که البته چنان اشعاری یقینا هرگز به گرد لطافت شعر حافظ هم نخواهد رسید زیرا لطافت ، از عقاید و دیانت حافظ به شعر او جاری شده است وگرنه در حرف مبتذل لطافتی نیست که در دل صاحبدلی بنشیند و جان شیفته ای را صفا ببخشد. یاحق

 

حمید جوادزاده در ‫۴ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷:

از کرمت من به ناز می‌نگرم در بقا
کی بفریبد شها دولت فانی مرا
شاعر میفرماید : الهی در اثر لطف و کَرَمی که تو به من فرموده ای چنان مقام بلند وحال ارزشمندی یافته ام که به زندگی دنیوی (بقا) با بی اعتنایی و با دیده ی ناز نگاه میکنم (به ناز مینگرم در بقا) بعبارت دیگر : اگر دنیا به طالبانش ناز میکند و با سختی و اکراه به چنگشان می افتد اما من این رابطه خواهش و ناز را مغلوبه کرده ام و در اثر لطف و کرم تو بجایی رسیده ام که بجای اینکه من ناز دنیا را بکشم او ناز مرا میکشد و من به او بی اعتنایی میکنم. پس با این وجود ای پادشاه ملک وجود (شها) ، چگونه دولت فانی این دنیا میتواند مرا فریب بدهد؟ کی بفریبد شها دولت فانی مرا؟ یعنی به یقین هرگز پس از این فریب ظواهر دنیا را نمیخورم.

 

حمید جوادزاده در ‫۵ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵:

معنای بیت :
ز خون که رفت شب دوش از سراچهٔ چشم
شدیم در نظر رهروان خواب خجل
یعنی بخاطر ناله ی شبانه ای که دیشب در حال راز و نیاز داشتم خواب همرهانم (رهروان خواب = کسانیکه بخواب رفته بودند) را خراب کرده و از رویشان خجل شدم.

 

حمید جوادزاده در ‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۷:۲۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » سهندیم:

مصراعهای زیر صحیح است :
سامری مرتد ائدیب هر نه موسلماندیر عزیزیم
امتین هارونی من تک، له له گیریاندی عزیزم
هر طرفدن قیلیج اندیرسه لر قالخاندیر عزیزیم
بیر بیزیم درمانیمیز موسی ی عمران´دیر عزیزیم
گله جک شبهه سی یوخ، آیه-یی قرآن دیر عزیزیم
او هامی دردلره درماندیر عزیزیم
باتشکر

 

sunny dark_mode