گنجور

حاشیه‌ها

کتول در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:

گنج نامه نامه ای بوده که در آن راه رسیدن به گنج یا کلید گنج را مینوشتند

دولوپی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:

میر مجلس هم که میشود بزرگ مجلس وبا زیبایی تمام مقابل کمین غلام است

دوروپی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:

کمین غلام یعنی کمترین غلام یا کهترین بنده

زود باور در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

وقتی اهالی موسیقی توبه میکنند!!الت موسیقیشان را میسوزانند عودش بسوخت یعنی توبه کرد ..

شیر شرزه در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

زهره مطرب سیاره هاست!

گل بنوش در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

دوستی کی آخر آمد یعنی کی راه و رسم و آیین دوستی ور افتاد بسیار زیباست

الهه در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل:

با درود
وقتی از هستی حرف میزنیم به نظر شما او را چه خطاب کنیم ؟ مبدآ ؟ خالق ؟ ...یا اینروز ها مد شده آگاهی یا awareness .اینها همه او را در تعریف و کلیشه میگنجانند .و آیا اساسا مبدآ و source درست خواهد بود .چون پس یک شروع خواهد دا شت که با تعریف هستی مطابقت ندارد.

عرعرالسلطنه در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۳ - رفتن سیّد کاینات بمنزل سلمان فارسی و نزول سورۀ هل اتی:

نام سلمان قبل از گرویدن به اسلام روزبه بوده است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۱۴:

با درود زهر مار پاک سرشتم نام بلندی بنویس زهر مار برای تو کم است

شبنم خانم در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۱۴:

مهستی یعنی خانم بزرگ

زهر مار در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۱۴:

در مصراع سوم پور خطیب امیراحمد تاج الدین بن خطیب بوده که پور خطیب گنجه بوده است و یکی از عشاق مهستی که سر انجام گوی سبقت را از دیگر همالان میرباید و وی را به زنی میگیرد جالب است بدانید که همسر مهستی هم مانند وی شاعر بوده و رباعیات زیادی از دو بزرگوار به جای مانده که یکدیگر را مخاطب قرار داده اند به هر حال خوشا به سعادتشان

رامین راقب در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۲۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵:

جامیست که عقل آفرین می زندش
(خیام در این مصرع به روشنی اشاره میکند به حدیث اول ما خلق الله العقل و همچنین آیه مبارکه فتبارک الله احسن الخالقین )
صد بوسه زمهر بر جبین می‌زندش
(و آنگاه که خداوندآدم را خلق کرد به فرشتگان فرمان داد تا به او سجده کنند وجبین برخاک بسایند و همه فرشتگان اطاعت کردند الا ابلیس سوره بقره آیه 34 )
این کوزه گر دهر چنین جام ظریف
(و خداوند که انسان را از آب و خاک آفریده است به این ظرافت )
می سازد و باز بر زمین می زندش
(و چه زیبا خیام این مفسر بزرگ قرآن آیه انا لله و انا الیه راجعون را برای درک اهل ظرافت به شعر در آکرده است )
و چه کج خیالان که خیام را کافر ماتریالیست و ... می خوانند

علی اکبرممدوحی در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۱۴:

همینکه درآن سالهای دور که اکثرمردم بی سواد بوده اند چنین شاعره ای جرات شعر گفتن پیدا کرده مایه مباهات است . آفرین بر روحش . ممدوحی

شیر شاه (شیر زای) در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۵:

ترا بانوی شهر ایران کنم
به جنگ اندر و کار شیران کنم

سعید در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:

منظور از بیت اول ب نظر من:
خیام میگه : آن قصر بزرگ و با عظمتی که جمشید با جام افسانه ای و جهانبین خودش در آن حکمرانی میکرد وجهان را اداره می کرد الان هر کس(شیرآرام گرفت) وناکسی(آهو بچه کرد:اشاره به پست بودن زایمان دارد که آن قصر با عظمت محل زایمان شده)در آن هستند ورفت وآمد می کنند.و اشاره دارد به فانی بودن مال و مقام/
منظور از بیت دوم ب نظر من:
(معمولا یکی از تفریحات پادشاهان در هر زمان ومکانی شکار بود) لذا بهرام که یکی از شاهان بود تفریحش شکار بوده وچون گورخر شکار می کرد معروف ب بهرام گور شد/اول این بیت اشاره دارد به کار بهرام که این همه عمر گور خر میگرفت و در ادامه با یه استعاره و تشبیه زیبا این گور را(گور میگرفت این همه عمر) تشبیه ب قبر می کند(دیدی که چگونه گور...) که در اینجا اشاره به فانی بودن عمر میکند.
نتیجه:
در نتیجه در این شعر ب نظر من خیام میفرماید: که مال مقام و جان همه فانی و نابود شدنی اند و منظور وی از سرودن این شعر این بود که انسان از این مطلب بزرگ که از آن غافل است چشم پوشی نکنه و بفکر آن جایی باشه که مال مقام و جان ابدی ونابود ناشدنی است./
یاحق

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۷ - دست بدان قبضه خنجر زدیم:

بر زدن و سر زدن را برای مبارزه و ستیز اورده است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۴ - با این همه شهرت:

ارش جان اگر امروز که نزدیک هزار سال گذشته ،پارسی چون مسعود نمی دانی پس فسوس نکن ، اگر هزار سال پساترهنوز به انجمن بزرگان و وزیران بارنیافتی اوراریشخند نکن ، مسعود همنشست کسان بوده است ، نیکرای و ستمرفته ، نسزد نام نیک نهفتن !

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۵:

شیخ خرقانی بیواک را برای بیباک و گستاخ به کار می برده است البته لهجه قومس و سمنان را داشته است

امین کیخا در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - دریغ بر جوانی:

خود زهیدن یعنی زاییدن

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - دریغ بر جوانی:

با زهدان به معنی رحم چه ارتباطی دارد

۱
۴۹۶۸
۴۹۶۹
۴۹۷۰
۴۹۷۱
۴۹۷۲
۵۶۲۷