گنجور

حاشیه‌ها

کوروش ایرانی اصل در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۰:

دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری.....
که امشب می‌نویسد زی نویسد باز فردا ری....
***
دل انسان ( مرکز بینش ما)، مانند قلمی در دستان خداست.. ( تمثیل نویسنده ای ک قلمش در اختیار اوست و با آن هر آنچِ ک میخواهد مینویسد... قلم تسلیم نویسنده س و اعتراض نمیکنه...)
ک حتا اگر ذهن تاریک و مادی اندیشِ ما، در جهت منافع دنیویِ خودش، تصمیم بگیره... بازم تصمیم گیرنده ی اصلی، اوست... و تو رو بسوی فردای روشن ( تصمیم بهتر و گشایش در کارها) هدایت میکنه...

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:

>>>>>>>>>>>>>>>
******************************************
******************************************
شمع اگر ....................... به زبان لافی زد
پیش عُشّاق تو شب‌ها به غرامت برخاست
زان رخ خندان : 17 نسخه (803، 813، 818 و 14 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
زان لب خندان : 4 نسخه (827 و 3 نسخۀ متأخر یا بی‌تاریخ) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
بر رخ مهوش : 1 نسخه (819)
زان رخ زیبا : 2 نسخه (821، 823)
غزل 28 و بیت سوم در 24 نسخه آمده است. نسخه‌های مورخ 801، 822، 825 بیت مورد نظر را ندارند. در کتابت این بیت در نسخۀ 827 و نُسَخی پس از آن، گویا برای ایجاد صنعتی لفظی، تناسب لب و خنده مایۀ دستبرد و در نتیجه تباهی مفهوم آن شده است. در شعر فارسی چهرۀ یار به شعلۀ شمع و خندۀ او به لرزش شعلۀ شمع تشبیه می‌شود.
...............................
طبق رابطه استعاری شمع و خنده ،خندیدن در بدایع شعری مخصوصا شعر خود حافظ در ابیات زیر(لب خندان )ارجحیت دارد.
چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد
گر این نصیحت شاهانه بشنوی حافظ
........................
میان گریه می‌خندم که چون شمع اندر این مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی‌گیرد
.......................
چهره خندان شمع آفت پروانه شد
گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت
......................
آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع
آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
....................
بر خود چو شمع خنده زنان گریه می‌کنم
تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من
.............................
***********************************
***********************************

تائب در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸۹:

تعبیر من درآوردی چه معنا دارد؟ مگر نه این است که همه شعر ها من در آوردی است؟

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

>>>>>>>>>>>>>>>>>
***************************************
***************************************
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز
هر کسی ......................... گمانی دارد
بر حسب فهم: 28 نسخه (801، 803، 813، 824، 843 و 23 نسخۀ متأخّر یا بی‌تاریخ) خانلری، عیوضی، نیساری، جلالی نائینی- نورانی وصال
بر حسب فکر: 1 نسخه (827) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
بر حسب حال: 1 نسخۀ متأخّر (858)
35 نسخه غزل 121 را دارند و از آنها نسخ مورخ 819، 822، 854، 889 و 894 بیت فوق را ندارند. از نسخ کاملِ کهنِ مورّخ، نسخه‌های مورخ 818، 821، 823 و 825 خود غزل را ندارند.
**********************************
**********************************

جاوید مدرس اول رافض در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
****************************************
****************************************
این همه عکس مَی و ............. که نمود
یک فروغ رخ ساقی‌ست که در جام افتاد
نقش مخالف: 18 نسخه (801، 818، 836 و 15 نسخۀ متأخر یا نامُورَّخ) خانلری، عیوضی، نیساری(بیت را در حاشیه آورده است)
نقش نگارین: 3 نسخه (803، 827، 893) قزوینی- غنی، سایه، خرمشاهی- جاوید
نقش محالت: 2 نسخه (813، 898 کتابخانۀ مجلس)
رنگ مخالف: 866
جام مخالف: 898 کتابخانۀ ملی ملک
غزل 107 را 39 نسخه دارند اما بیت فوق در 25 ضبط شده است و از نسخ کاملِ کهن، نسخ مورخ 819، 821، 823، 824 و 825 آن را ندارند.
«نقش مخالف» همان «اختلاف صُوَر» در بیت زیر است:
ز اتحاد هیولا و اختلاف صُوَر
خرد ز هر گل نو، نقش صد بتان گیرد
****************************************
****************************************

ناشناس در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

همیشه بیدار
مراقب باش فرزندم ، چه می گویی؟
دست بردار اقا جان

مجید در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵:

به داشته و نداشته های بلاتکلیف زیاد فکر نکن
حال رو بر میل گذر کن که فردایت معلوم نیست

تارا در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون:

لطفا این بیت را تصحیح کنید:
چو شب در خواب خواهی شد بعادت
بگو از صدق دل قوی شهادت
به
چو شب در خواب خواهی شد بعادت
بگو از صدق دل قول شهادت

محمد حسین صابری در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:

در پاسخ به آقای کیخا:
کنجکاو شدم و معانی «هال» و «حال» را در فرهنگهای مختلف جست و جو کردم. برای کلمه «هال»در فرهنگی معنی لذت بردن را پیدا نکردم، بلکه در همه فرهنگها این لغت را آرامش و سکون معنی کرده‌اند. اما برای کلمه «حال» در فرهنگ معین و فرهنگ واژگان مترادف معنی خوشی و لذت را آورده‌اند

آرش در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۳۴:

این رباعی اثر اوحدالدین حامد بن ابی الفخر معروف به اوحد کرمانی (زادهٔ 561 در بردسیر – درگذشتهٔ 3 شعبان 635 در بغداد) از صوفیان و رباعی‌گویان مشهور ایران در سده ششم و هفتم هجری است.

یوسف کیوان در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۷:

اخه چرا مصراع اول رو درست نمی کنید من می خواستم برم مسابقات حکایت خوانی میخواستم اینو بخوانم

معز در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:

((ز دوستان مجازی چو دشمنان برمیدم))
اللهم نور قبر سعدی

عبدالله در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ هجویری » کشف المحجوب » بابُ سماعِ القرآن و ما یتعلّق به » بخش ۱ - بابُ سماعِ القرآن و ما یتعلّق به:

سلام بر همه شما
بسیار عالی بود و ابعاد عجیبی را طرح نمود
که البته بنده یکمورد را خود تجربه کردم.

الله اکبر
سلام بر رسول الله !
و سلام بر هجویری !و سایر مومنین ! به اسلام و کلام الله.
خیرپیش

تضمینی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان:

ناشناس عزیز قبل از محمد.
مطمئن هستید؟ سخن از لقاء خدا و عشق الهی گفت. گفتم شاید با این موضوعات انیس است. در هر صورت، اگر انسانی الهی است نفعش به خودش و دیگران باز می گردد و اگر انسانی -خدای ناکرده- خدا ناباور است ضررش به من و تو که نمی رسد!
اما من دوست دارم حتی برای خدا ناباوران هم سخنان زیبای خداوند و انبیای راستین و ائمه ی اطهار را بیان کنم تا حرف های آن افراد نه چندان مهمی که ذکر نمودید. آدم هایی که در عرصه ی معرفت، توانا نیستند....

مهرزاد محمدی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:

درود بر شما!
فکر می‌کنم بیت آخر نیاز به تصحیح داشته باشه:
پیام دادم و گفتم بیا خوشم می‌دار
«پیام» دادی ‌و گفتی که من خوشم بی‌تو

تضمینی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:

تشکر از توضیحات تکمیلی ات همیشه بیدار عزیز. لطف نمودید.

علی علیمردانی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۵:

سعدی ، عارفی برای تمام فصول
بسیاری شیخ اجل سعدی شیرازی را به «استاد سخن » میشناسند . همچنین، غزلیات وی را عاشقانه می انگارند و درجه عرفان و تصوف او را در مقایسه با «مولانا جلال الدین محمد بلخی» ،«خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی » ، « شیخ فرید الدین عطار نیشابوری » و یا حتی «سنایی غزنوی» در مرتبه ای پایین تر میدانند .
به عقیده نگارنده این سطور این چنین نیست . در ادامه با بررسی یک حکایت کوتاه از گلستان که با یک قطعه دو بیتی خاتمه می یابد، این موضوع روشن میگردد . دستورالعمل عرفانی تلویحی مستتر در این حکایت و قطعه ی پس از آن ، به نحوی شگفت آور و در عین حال بسیار ساده ، نسخه ای می پیچد که هر سالکی در هر زمان و هر جا که باشد می تواند اجرا کند ، واصل گردیده و به تمام امور روزمره دنیای پر سر و صدای امروز هم برسد ( چیزی که در سابقه ذهنی همه ما بعید به نظر می رسد ).
حکایت شماره 25 گلستان باب دوم « در اخلاق درویشان »
از کتاب کلیات سعدی –عباس اقبال آشتیانی
یکی از مشایخ را پرسیدند که حقیقت «تصوف » چیست ؟ گفت : پیش از این طایفه ای بودند در جهان به صورت پراکنده و به معنی ، جمع . و امروز طایفه ای اند به صورت، جمع و به معنی ، پراکنده .
قطعه :
چو هر ساعت از و به جایی رود دل
به تنهایی اندر صفایی نبینی
ورت مال و جاهست و زرع و تجارت
چو «دل» با «خدای» است ، «خلوت نشینی»
_________________
سعدی در حکایت بالا تصوف حقیقی قدمایی را که اگر چه پراکنده و مفرد بودند (همانند : بایزید بسطامی ، بوسعید ابالخیر، شیخ ابوالحسن خرقانی و ... ) ، اما به واقع واصل به سرچشمه حقیقت الهی بوده اند و در یک کانون واحد جمع شده اند ، تقدیس می کند . اما در عین حال ، مدعیان تصوف دوران خود را ( که امروزه هم کم نیستند ) تقبیح میکند که گرچه جمعیتی زیادند و در مکانهایی (مانند خانقاه یا مسجد و هر عبادتگاه دیگر) جمع می شوند ، اما حول محور واحد الهی متمرکز نمی بیندشان .
همانند ریا کاران مذهبی نما ، تصوف نمای دروغین هم وجود داشته و خواهد داشت. سعدی ، ملاک تصوف را در کثرت اعمال و جمعیت متصوفین نمیداند . چرا که به «هر جا» دل می رود جز تمرکز بر روی مقصد و معبود (مصرع اول قطعه ) .
سعدی پیش تر می رود و معتقد است حتی خلوت گزیدن در پستوی تنهایی هم تمرکز لازم را به مدعی تصوف نمیدهد و چون « دل » در گرو یار ندارد صفایی هم نمی یابد (مصرع دوم قطعه ).
او کیفیت و محتوای تصوف را با نسخه درمانگر نهایی خود در بیت دوم قطعه به زیبایی و آسانی هر چه تمامتر بیان میکند، به گونه ای که هر انسانی در هر عصری و با هر مشغله ای بتواند عارفی باشد در متن و بطن جامعه ی فعال .
این که فردی با وجود 1) کثرت مال ، با وجود نیاز به حسابگری و حسابداری آن 2) قبول مقام های مدیریتی در سازمانها یا سمت کشوری با مشغله ی فراوان این مسئولیت 3) انجام کشاورزی که حتی در صورت برون سپاری به رعیت هم ذهن را گرفتار میکند و 4) تجارت کردن که خرید و فروش و صادرات و ورادات و غیره در آن است ، باز هم بتواند «خلوت نشین » و سالک حقیقی راه عرفان باشد نه تنها محال نیست ، که نمونه های آن را در اطراف مان کم ندیده ایم .
تصوف تعریف شده در این حکایت سعدی در قرنهای بعدی هم قابل پیاده سازی است و همین است که سعدی را باید « عارفی برای تمام فصول » دانست .

کمال در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۲۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۴:

ج.آ : 9464

مهدی کریمی در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۰:

هله : صوت تنبیه به معنی" آگاه باش"

ادب دوست در ‫۹ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰:

علی آقای دقیق،
ابراز تاسف از بد خوانی آقای شجریان، قضاوت و صدور گزاره قطعی محسوب نمی شود. حرف ق و غ در بسیاری از کلید برگها خاستگاه واحدی دارند و امکان سهو القلم، بسیار، سپاس از یاد آوری

۱
۳۸۹۶
۳۸۹۷
۳۸۹۸
۳۸۹۹
۳۹۰۰
۵۴۷۳