گنجور

حاشیه‌گذاری‌های الف رسته

الف رسته


الف رسته در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۱ - وخامت کار آن مرغ کی ترک حزم کرد از حرص و هوا:

شاد پرّ و بال او، بَخاً لَهُ ( آفرین بر او)

بخ ار فارسی به عربی رفته است به معنی به به، آفرین، خوشا

 

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۰ - حکایت:

سمیلان = هنگام درویدن گندم و جو بوته‌ای نارسا و بی بار را گویند سمیلان
منبع: شرح بوستان دکتر خزائلی

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:

گلخن = تون حمام، آتشخانه حمام
جایی بود در زیرزمین حمام، تاریک و دوناک و بویناک

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹:

در پاسخ مهرشاد
بامداد = صبح
کان پری را چشم بر در، گوش بر دادِ من است

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۴۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰۹:

همت بلنددار که با همت بلند // هر جا روی به توسن گردون سواره ای
از اهل فکر باش که با دورباش فکر // هم در میان مردم و هم بر کناره ای
تا آفتاب عشق تو تیغ از میان کشید // هر پاره ای شد از دل من ماهپاره ای

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۷ - فصل فی ختم الکتاب:

در مقدمه گفته شده است که «برخی از محققین این مثنوی را به احمد بن حسن محمد نخجوانی (نخچوانی) نسبت داده‌اند، اما مشهورتر آن است که این مثنوی از آن سنایی غزنوی است. »
ولی متن حاضر به استاد بیت‌های 32 و 33 و 35 گواهی می‌دهد که کتاب از سنائی نیست و از نخجوانی است
32
در جهان زین سخن بدین آیین // کامل و نغز و شاهد و شیرین‌،
33
جز سنایی دگر نگفت کسی // اینچنین گوهری نسفت کسی
منظور دو بیت بالا این است که به غیر سنائی شاعر دیگری چنین سخنی نگفته است
و سپس نام خود شاعر را می‌آورد :
35 نخچوان راکه فخر هر طرفست // در جهانش بدین سخن شرفست

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۲۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

در پاسخ زهرا قلیلیان
ره به خرابات برد، عابد پرهیزگار
سفرهٔ یکروزه کرد، نقد همه روزگار

برای معنی به کل بیت توجه کیند:
عابد پرهیزگار همهٔ عمر خود عبادت و پرهیزگاری کرد ولی در نهایت بخت یارش شد و ره به خرابات برد و همهٔ اندوختهٔ یک عمر را در یک ساغر می صرف کرد.
برای بهتر روشن شدن منظور سعدی همچنین به بیت بعدی توجه کنید:
ترسمت ای نیکنام، پای برآید به سنگ // شیشهٔ پنهان بیار، تا بخوریم آشکار
می‌بینیم که کار عابد پرهیزگار نیکنام ریا کاری است، خرابات جایی است که ریاکاری وجود ندارد.

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۱:

در پاسخ شایان عربی
کشور تدبیر را زیر و زبر سازد قضا / ور نه در ملک رضا نوشیروان عادل است
قضا کشور تدبیر را زیر و زبر می‌سازد،
ولی همین قضا در ملک رضا همچون انوشیروان عادل است

 

الف رسته در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۷:

بیت 106
به پیش اندر آمد بکش کرده دست
برآمده سپهبد ز جای نشست
جلالی مطلق:
به پیش اندرآمد، به کش کرده دست
برآمد سپهبد ز جای نشست

 

الف رسته در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۷:

بیت 62
به خارا و سغد و سمرقند و چاچ
سپیجاب و آن کشور و تخت عاج
در نسخهٔ جلالی مطلق چنین است:
بخارا و سغد و سمرقند و چاج
سپنجاب و آن کشور و تخت و عااج

 

الف رسته در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۷:

بیت 48
مگر بشتی باز خواند سپاه
در نسخهٔ جلالی مطلق به این شکل است:
مگر بآشتی باز خواند سپاه

 

الف رسته در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۴:

وصف طلاق زن همسایه کرد // گفت به خاری زن خود: هُشت، هُشت!
گفت چرا هُشت؟ جوابش بداد: // در عوض زشت بدان قحبه: رُشت ...
آیا کسی داستان این بیت های 5 و 6 و 7 ( سه بیت) را می داند و ربط آن را به 4 بیت اول غزل را می‌تواند بیان کند؟

 

الف رسته در ‫۵ سال قبل، شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۰۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴۱:

آیا اسکندر رومی همان اسکندر مقدونی است؟
آیا ذوالقرنین که در فران آمده است همان اسکندر مقدونیست؟
آیا همین حکایت گلستان با افسانه‌های خونریزی و ویرانگری های اسکندر مقدونی همخوانی دارد؟
آیا اسکندر گُجستگ که در منابع پهلوی آمده است همان اسکندر رومی است؟
در کشورهای غربی به مولانا جلاالدین بلخی می‌گویند «رومی» . در تمام ترجمه های انگلیسی اشعار مولوی اسم او به سادگی رومی است Rumi
چرا مولوی رومی شد؟
برخی محققان می‌گویند که روم کشوری بوده است تاریخی که نام دریاچهٔ ارومیه باقی ماندهٔ آن نام است.
در زمان مولوی هم که هنوز کشوری به نام عثمانی پدید نیامده بود آن منطقه را روم می نامیدند که بسیاری از منابع تاریخی این موضوع را تائید می‌کنند.
چند تن از پژوهشگران ایرانی، ماجرای حمله ی الکساندر مقدونی به ایران را به چالش کشیده اند. پژوهشگرانی چون :
امیر مهدی بدیع در کتاب یونانیان و بربره، اصلان غفاری: در کتاب «قصه ی سکندر و دارا ، احمد حامی: در کتاب سفر جنگی اسکندر مقدونی به درون ایران و هندوستان بزرگترین دروغ تاریخ است، پوران فرخزاد در کتاب «کارنامه ی به دروغ».

 

الف رسته در ‫۵ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۰۰:۰۹ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۴:

شهد است آب دریا، لب تشته‌ی گهر را
منظور از گهر در اینحا مروارید است.
مروارید طبیعی در آب دریای شور در درون صدف به وجود می‌اید. صدف آب شور دریا را همچو شهد می‌خورد و مروارید میسازد. عاشق غم هجران را همچو شهد و شکر می‌خورد و ثمر و پختگی می‌‌اموزد.

 

الف رسته در ‫۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۷:

بیت 5
غلط: دندان به دل فشار که آب حیات رفت
درست: دندان به دل فشار که آب حیات یافت
منبع: نسخه چاپی محمد عباسی

 

الف رسته در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۰۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۶:

مه کم آید مدتی در راه عشق
آن کمی عشق جمله سود باد
معنی بیت:
ماه تمام از نیمهٔ ماه هر شب کم و کمتر می‌شود، باریک و باریکتر تا در آخر ماه محو می‌گردد، عاشفان هم کم و لاغر می شوند تا محو می گردند
این مضمون گداختن ماه در بسیاری از اشعار فاخر و همچنین در اشعار فولکلوریک ایران زمین رایج است که می گوید ماه به عشق دیدار می‌بالد و برزگ می‌شود تا ماه تمام می‌‌شود ولی چون او را نمی‌بیند سپس هر روز از غم می‌گدازد تا محو می‌گردد.

 

الف رسته در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵:

تبوراک = تبرهٔ کوچک = طبل کوچک
منبع: لغتنامه دهخدا

 

الف رسته در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۵۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۳:

کاوه + ان = کاوگان
قارن از خانوادهء کاوه
منبع: لغتنامه دهخدا
آوگان = از خانواده آفریدون

 

الف رسته در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:

جواب این غزل جلال اسیر:
باده چون زور آورد هشیار می‌سازد مرا
خواب چون گردد گران بیدار می‌سازد مرا
صبح را گلگونه می‌بخشد کف خاکسترم
سوختن رنگین‌تر از گلزار می‌سازد مرا
دارد اکسیر حواس جمع چون دل شد خراب
سایهٔ ویرانه‌ها بسیار می‌سازد مرا
غفلتم تعبیر آگاهی‌ست، دیدم بارها
چشم خواب آلود من بیدار می‌سازد مرا
بلبل گل‌های شوخ از دور بودن خوش‌تر است
سیر باغ آرزو بیدار می‌سازد مرا

 

الف رسته در ‫۵ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۸:

جواب این غزل از جلال اسیر:
عشق نیرنگ تغافل در دل بی‌تاب ریخت
همچو گرد سرمه از چشم غزالان خواب ریخت
در شکست خاطر ما عشق نقصانی نکرد
گرد این ویرانه گل در دامن سیلاب ریخت
دیده تا دیوانهٔ خود را ز موج آشفته موی
هر چه پیدا کرد در دریا بر سر گرداب ریخت
کمترین بازیچهِٔ عشقِ جهان آشوب اوست
آتش و خاکی که از نیرنگ باد و آب ریخت
در نظر آورده هر گامی پریزاد دگر
از غبار راه او رنگ شب مهتاب ریخت
آتش فولاد برق خنجر هستی نبود
طرح محشر جوهر تیغش ز پیچ و تاب ریخت
در گداز انتظارش باغ می‌جوشد اسیر
گریهٔ شاداب ما بر آتش گل آب ریخت

 

۱
۲
۳
sunny dark_mode