گنجور

حاشیه‌گذاری‌های شهناز ولی پور هفشجانی

شهناز ولی پور هفشجانی

دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی استادیار دانشگاه فرهنگیان شهرکرد


شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

به تیشه چون سر صنعت بخارد ...

زمین را مرغ بر ماهی نگارد: را فک اضافه است. بر ماهی ای که زیر زمین است نقش پرنده می کشد.(طبق باور عامیانه زمین روی شاخ های گاوی است و آن گاو بر پشت ماهی ای قرار دارد.)

سر صنعت بخارد استعاره دارد.

صنعت: هنر نمایی

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد:

به وقت هندسه عبرت‌نمایی مجسطی‌دانِ اقلیدس‌گشایی

عبرت نمای:یکی از معانی عبرت شگفتی است اینجا عبرت نمای یعنی شگفتی ساز

مجسطی:(مِ جَ) [ یو. ] (اِ.) سونتاکسیس ماثماتیکا یا مجموعة ریاضی ؛ رساله ای است در نجوم تألیف کلاودیوس بطلمیوس - 150 - ق . م . - که بعدها توسط شارحین صفت عالی «مگستیه » یا «مجسطی » به آن داده شد.

اقلیدس . [ اُ دِ ] (اِخ ) ابن نوقطرس بن برنیقس ریاضی دان و منجم و فیلسوف مشهور و متبحر در علم هندسه است که بصاحب جومطریا شهرت یافته و کتابی بهمین نام در هندسه تألیف کرده است که بزبان یونانی آنرا اسطروشیا خوانند و معنی آن اصول هندسه است . حکیمی است اصلا یونانی که در صور شام سکونت و به صنعت نجاری اشتغال داشت . وی تبحر فوق العاده ای در علم هندسه داشت . (اخبارالحکماء از معجم المطبوعات ). اقلیدس بمعنی کلید هندسه است چه اقلی بزبان یونانی بمعنی کلید و دس بمعنی هندسه . اقلیدس را بکسر همزه و فتح دال نیز گفته اند. (از برهان ). بعضی گویند اقلیدس بضم همزه نام مصنف کتاب است و بکسر همزه نام خود کتاب .(از حاشیه ٔ تجرید). وی در اسکندریه زندگانی میکرد ودر 323 ق . م . متولد شد و در 283 ق . م . وفات کرد. (ناظم الاطباء). از تألیفات او است : 1 - کتاب اسطقسات در هندسه . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). 2 - اقلیدس . کتابی است در حکمت و هندسه که بنام خود مؤلف مشهور شده است . (مؤید) (برهان ) (آنندراج ). 3 - کتاب ظاهرات الفلک بتحریر خواجه نصیرالدین طوسی . (کشف الظنون ). 4 - کتاب المناظر بتحریر خواجه نصیرالدین طوسی مشتمل بر شصت وچهار شکل . (کشف الظنون ). 5 - کتاب المعطیات فی الهندسه بتعریب اسحاق و اصلاح ثابت و تحریر خواجه نصیرالدین طوسی مشتمل بر 95 شکل . (کشف الظنون ) :
گاه چون اشکال اقلیدس سر اندر سر کشد
گاه چون خورشید رخشنده ضیاگستر شود.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:

زمستانش به بردع مِیل چیر است ...

بردع:  [ ب َ دَ ] ( اِخ )اسم کنونی آن باردا شهری است با جمعیت 10700 تن در آذربایجان شوروی. بقول بلاذری قباد اول ساسانی آنرا بنا نهاد. بردع در دوره ساسانی و بعداً در دوره اعراب شهری مستحکم در مقابل حملات مهاجمین شمالی و غربی بود. احتمالاً پس از 32 هَ ق. = 652 م. بدست اعراب افتاد. در 332 هَ ق. = 943 م. روسها آنرا تصرف کردند و چندین ماه در دست آنان بود سپس بتدریج از اعتبار افتاد. ناحیه حاصلخیز و مصفای اطراف آن اندرآب نام داشت. ( دایرة المعارف فارسی )
خوشا ملک بردع که اقصای وی
نه اردیبهشت است بی گل نه دی.

نظامی

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:

به هنگام خزان آید به ابخاز کند در جستن نخجیر پرواز

ابخاز. [ اَ ] ( اِخ ) نام قومی و نیز ناحیتی بجبال قبق ( قفقاز ) مسکن همان قوم. عده آنان نزدیک صدوبیست هزار تن و مساحت ناحیت 1900 هزار گز مربع است. این ناحیت در جنوب کوبان در مرتفعات اولی قفقاز از سوی دریای سیاه واقع شده و به دو بخش ابخاز بزرگ و ابخاز کوچک منقسم میشود. در کوههای آن معادن آهن و سرب و مس است و دره های آن حاصل خیز و هوایش معتدل باشد وگله های مواشی بسیار دارند. صاحب مؤیدالفضلا گوید درقدیم پادشاه و مردم آنجا مغان و آتش پرستان بوده اند.صاحب برهان قاطع گوید بدانجا دیریست عظیم. این مملکت سابقاً جزو ایران بوده و سپس عثمانیان آنجا را متصرف شدند و اینک ناحیتی بظاهر مستقل است 

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:

به فصل گل به موقان است جایش ...

موقان. ( اِخ ) مغان. ( ناظم الاطباء ). شهری است [به آذربادگان ] و مر او را ناحیتی است بر کران دریانهاده و اندر ناحیت موقان دو شهرک دیگر است که هم به موقان بازخوانند و از وی رودینه خیزد و دانکوهای خوردنی و جوال و پلاس بسیار خیزد. ( حدود العالم ). ولایتی است مشتمل بر قرای کثیره و چمنهای فراوان و آن جزوآذربایجان است و در سمت راست راه تبریز به اردبیل واقع می شود در کوهها. ( از معجم البلدان ) :
به فصل گل به موقان است جایش
که تا سرسبز باشد خاک پایش.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:

شمیرا نام دارد آن جهان‌گیر ...

 

 

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:

شمیرا نام دارد آن جهان‌گیر ...

شمیرا. [ ش ُ ] ( اِخ ) نام عمه شیرین است و در فرهنگها به غلط سمیرا ضبط شده ، ولی در تمام نسخ تازه وکهن نظامی به شین آمده است و شاید فرهنگ نویسی از یک نسخه مغلوط به اشتباه افتاده است. ( از یادداشت مؤلف و حاشیه وحید بر خسرو و شیرین ص 49 )

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:

از آن سوی کهستان منزلی چند که ...

کهستان:کهستان. [ ک ُ هَِ ] ( اِخ )  ظاهراً ناحیتی در قفقاز

دربند:مهمترین شهر شیعه نشین داغستان و دروازه ورود اسلام به قفقاز است که در غرب دریای خزر و در ۲۶۱ کیلومتری شمال شهر باکو واقع شده و در دوره اسلامی، باب الابواب خوانده می شده است. دربند در گذشته بخشی از ایران بوده است که بر اساس قرارداد گلستان (۳ آبان ۱۱۹۲ برابر با ۲۵ اکتبر ۱۸۱۳م) از این کشور جدا شد و به روسیه پیوست. حدود ۵۰،۰۰۰ شیعه در این شهر زندگی می کنند. محمد تقی قمری دربندی و آقا دربندی از این شهر برخاسته اند.
چون دربند در دهانه دره های رشته کوه های قفقاز، دیوارها و قلعه هایی از جمله مدینه باب قرار داشت، به آن باب الابواب نیز گفته اند کتزیاس، جغرافیانویس یونانی، آن را دروازة خزر ضبط کرده است. بنابر مطالب تاریخ آغوان، به آن دروازة هونها گفته اند ظاهراً این نام گذاری به لحاظ هجوم اقوام خزر و هونها از آنجا (باب) به بلاد قفقاز بوده است. به نوشتة مارکوارت به یونانی به آن چور و به ارمنی چول می گفته اند. در منابع ساسانی، باب را دربند نوشته اند.

دریای دربند: دریای خزر

فرضه: بندر لنگرگاه

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۹ ماه قبل، دوشنبه ۲ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز:

همه اقلیم ارّان تا به ارمَن ...

اران. [ اَرْ را ] ( اِخ ) اقلیمیست در آذربایجان ، همانجا که امروز از راه تسمیه جزء به اسم کل روسها بدان نام آذربایجان داده اند. صاحب برهان قاطع گوید: ولایتی است از آذربایجان که گنجه و بردع از اعمال آنست.

ارمن. [ اَ م َ ] ( اِخ ) ارمنستان. ارمینیه. ارمنیه. ولایتی است از کوهستان آذربایجان و مولد شیرین مشهور آنجا بوده و ابریشم ارمنی منسوب بدانجاست. ( برهان قاطع ) ( مؤید الفضلاء ). سرزمین ارمنستان بین آذربایجان و قفقاز و آسیای صغیر. این نام در کتیبه بیستون داریوش بزرگ بصورت اَرمین َ آمده. ( ایران باستان ص 1452، 1571، 1596 ) :

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز:

شب اَنگِشت سیاه از پشت برداشت ...

شب انگشت سیاه از پشت برداشت: انگشت به کسر الف یعنی زغال شب مانند شخصی است که بار زغال را از پشت به زمین گذاشته.

ز حرف خاکیان انگشت برداشت: انگشت خود را از حرف خاکیان(زمین) برداشت. انگشت گذاشتن کنایه از ایراد گرفتن به حرف کسی است انگشت برداشتن متضاد آن است یعنی دست از ایراد گرفتن برداشت.

 

شماره:
 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز:

وز این غوری غلامی نیز چون قند ...

 غور.نام ولایتی معروف نزدیک قندهار، در میان خراسان قریب به غزنین و غرجستان است. غلام غوری

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین:

خرابی داشت از کار جهان دست ...

خرابی دست از سر جهان برداشت.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین:

به تیر از موی بگشادی گره را ...

تیر او ان چنان دقیق بود که می توانست گرهی را که بر زلف کسی زده شده بود باز کند و می توانست حلقه زره را نشانه بگیرد زره حلقه حلقه است از این رو در ادبیات فارسی مو به آن تشبیه می شود.

زره مویی که مژگانش ره خنجرگذاران زد

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین:

و گر کس روی نامحرم ببیند همان در خانه ترکی نشیند

مصرع اول: اشاره به معاشرت نامشروع با زنان دارد

همان: همچنین. اگر از مصراع دوم حذف شده.

مصرع دوم اشاره به روابط نامشروع با غلامان دارد.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین:

ز بهر جان درازیش از جهان شاه ...

جان درازی: طول عمر

پادشاه برای آن که فرزندش عمر طولانی داشته باشد جلوی ظلم و تعدی را در مملکت خویش گرفت

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین:

ز پرگار زحل تا مرکز خاک فرو خواند آفرینش‌های افلاک

زحل ششمین سیاره از سیارات منظومه شمسی ، دارای حلقه ای نورانی و زیبا.  منظور از  پرگار زحل فلک زحل است. کلا پرگار زحل مجاز از اوج آسمان است در مقابل مرکز خاک که این دو ترکیب مجاز از کل جهان است.

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین:

بُدی گر خود بُدی دیو سپیدی به ...

بیدبرگ: نوعی پیکان شبیه برگ بید

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین:

ز دَه دشمن کمندش خام‌تر بود ز ...

کمند خسرو به دشمن تشبیه شده در خامی

خامی کمند یعنی چرم دباغی نشده خامی دشمن یعنی نادانی ارایه استخدام دارد

قبضه واحد اندازه گیری بوده که برای سلاح هم به کار می رود ظاهرا نه قبضه برای اندازه یک سلاح مجاز از بزرگی ان است و اینجا منظور بزرگی خدنگ اوست

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین:

در آن آماج کاو کردی کمان باز ...

طبل زهره به خنیاگری و آوازه خوانی زهره اشاره دارد.

طبلک باز طبلی که برای فرستادن باز به شکار نواخته می شد و اینجا منظور آن است که زهره به یاری تیر خسروپرویز می آمد تا به هدف بخورد

 

شهناز ولی پور هفشجانی در ‫۱ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین:

فصیحی کاو سخن چون آب گفتی سخن ...

سخن به اسطرلاب گفتن یعنی دقیق و سنجیده سخن گفتن در اینجا یعنی دیگران با خسرو پرویز  سنجیده و با حساب کتاب سخن می گفتند چون دانش زیادی داشت و می توانست از سخنان آنان ایراد بگیرد

 

۱
۲
۳