گنجور

 
حاجب شیرازی

جور اغیار و غم فرقت یار آخر شد

عهد ناکامی عشاق فکار آخر شد

خم بجوش آمد و برخواست ز میخانه خروش

ابشرو، باده کشان دور خمار آخر شد

ساقیا صبحک الله بده جام صبوح

تا بدانند حریفان شب تار آخر شد

تو بمان تازه بهارا که جهان زنده شود

چه غم ار فصل خزان رفت و بهار آخر شد

داشت هر سحر و فسونی فلک شعبده باز

همه از معجز لعل لب یار آخر شد

بلبلان مژده که بشکفت گل تازه به باغ

عهد گلچین بسرآمد غم خار آخر شد

«حاجبا در دل مردان خدا منزل تست

چون دلت آینه روی نگار آخر شد

 
 
 
حافظ

روزِ هجران و شبِ فُرقَتِ یار آخر شد

زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

آن همه ناز و تَنَعُّم که خزان می‌فرمود

عاقبت در قدمِ بادِ بهار آخر شد

شُکرِ ایزد که به اقبالِ کُلَه گوشهٔ گُل

[...]

نظیری نیشابوری

شمع را زنده دلی در شب تار آخر شد

روز عشرت همه در خواب خمار آخر شد

شاخ سرکش شد و دست همه کوتاه بماند

جور گلچین و نزاع سر خار آخر شد

عندلیب ار نسراید به قفس معذورست

[...]

مشتاق اصفهانی

مژده ای دل که شب فرقت یار آخر شد

روز تاریک سرآمد شب تار آخر شد

یار از غیر برید الفت و با ما پیوست

بود ربطی که میان گل و خار آخر شد

از دم سرد خزان آنچه به گلشن می‌رفت

[...]

یغمای جندقی

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد

زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه