لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
حاجب شیرازی

دل آئینه روی خدا شد چه بجا شد

جان نور یقین گشت و دلم تیر بقا شد

صبح آمد و شد همچو رقیب از بر ما رفت

ظلمت عجبی نیست گر از نور جدا شد

چون خضر سکندر، ز پی آب بقا رفت

اندر طلب آب بقا رفت و فنا شد

کس را ندهد آب بقا دست به شمشیر

چون آب بقا قسمت شاهان گدا شد

قدقام و قدقال منادیت ندا، داد

دجال تو گوئی که ز تن سنگ و ندا شد

روح القدسا گوی به ساسان نخستین

شاهی جهان وقت من بی سروپا شد

سر، مایل سامان بد، و دل طالب جانان

از گردنم این دین زلطف تو ادا شد

ثابت چو زمین بود بدی اسفل و ادنی

چون شد متحرک همه اعلی و علا شد

در مذبحت اسحاق و اسماعیل ندیدیم

دیدیم ولی صد چو براهیم فدا شد

با مدعی شوم بداندیش بگوئید

اجر تو هدر سعی تو یکباره هبا شد

به گشت طبیبا مرض جان که بد از هجر

چون نوش لب لعل تو داروی شفا شد

ما آمد صلحیم و بدائی نشناسیم

کی لفظ دعا مدعی کار خدا شد

در ظلمت جهل ابدی بود جهانی

روشن ز تو ای نور خدا، ارض و سما شد

از لفظ بدا، در گذر ای خصم چو «حاجب »

حاصل چه بجز کذب از این لفظ بدا شد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

بهروزبن احمد که وزیر الوزرا شد

بشکفت وزارت که سزا جفت سزا شد

تا رای چو خورشیدش بر ملک و ملک تافت

هر رای که بر روی زمین بود هبا شد

تا چون فلک عالی بر صحن جهان گشت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیرخسرو دهلوی

دل بسته بالای یکی تنگ قبا شد

باز این ز برای دل تنگم چه بلا شد؟

دل خون شد و اندر سر آن غمزه شود نیز

جانی که به صد حیله از ان طره جدا شد

یاران موافق همه فارغ ز غم و درد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

سلطان سراپردهٔ میخانه کجا شد

از مجلس رندان خرابات کجا شد

معنیش هم اینجاست اگر صورت او رفت

پنهان ز نظر گشت نگوئی که فنا شد

هر رند که در کوی خرابات درآمد

[...]

شمس مغربی

سلطان، سرِ تخت شهی کرد تنزّل

با آنکه جز او هیچ شهی نیست گدا شد

آنکس که زفقر و ز غنا هست منزّه

در کسوت فقر از پی اظهار غنا شد

هرگز که شنیدست از ازین طرفه که یک کس

[...]

اسیری لاهیجی

آن دلبر طناز نگوئی که کجا شد

از پیش من بیدل دیوانه چرا شد

چون مونس و غمخوار دل خسته ما بود

از بهر چه از خسته خود یار جداشد

جان و دل غم دیده دمی شاد نبودست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه