سنجند اگر قدرت حسنت به ترازو
سنگینی عالم بودت وزن یکی مو
چشمان و دو ابروت دو شیرند و دو شمشیر
من شیر ندیدم که بود در صفت آهو
سیمین ذقنت گوی بود زلف تو چوگان
پشت همه خم گشته چو چوگان بر آن گو
خون همه عشاق روان کرد و هدر داد
چشمان سیه مست تو و نرگس جادو
در علم بود فخر نه در، ریش مطول
گیرم گذرد ریش عوام از سر زانو
ریش بری از دانش و دست تهی از جود
آن ریش چو جارو بود آن دست چو پارو
دنیا نبود یک سر مو قابل تمجید
بگذر تو از این خیره سر ناکس جادو
شب مرغ حقم روز نمایند کبوتر
پر کرده جهان را همه از حق حق و هوهو
کوکو، به لب دجله بغداد همی گفت
کو نغمه چنگیزی و کو عزم هلاکو
«حاجب » خبر صلح دهد در وسط جنگ
با نغمه موزیک و دف و چنگ و پیانو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیتی میپردازد که با چشمان و ابروهای شخصی خاص تجلی مییابد. شاعر قدرت این زیبایی را به اندازههای بزرگ و با ارزش در عالم تشبیه میکند و ویژگیهای فیزیکی را به تصاویری دلپذیر و شگفتانگیز نسبت میدهد. او همچنین به نقد دنیا و superficiality (سطحی نگری) میپردازد، جایی که ریش و ظاهر به جای دانش و فضاهای روحانی مورد توجه قرار میگیرند. در نهایت، شاعر از تضادهای زندگی روزمره و بیاعتنایی به زیبایی حقیقی و معناگرایی انتقاد میکند.
هوش مصنوعی: اگر قدرت زیباییات را با ترازو بسنجند، حتی اگر تمام عالم را در آن بگذارند، باز هم وزن زیباییات به اندازه یک مو خواهد بود.
هوش مصنوعی: چشمان و ابروهای تو مانند شیر و شمشیر هستند. اما من هیچگاه شیر را ندیدم که مانند آهو توصیف شود.
هوش مصنوعی: زلف تو مانند چمن در میدان بازی است و سیمینذقنت شبیه گوی آن است که در همه جا دور زلفها به حرکت درآمده و خم شدهاند.
هوش مصنوعی: چشمان زیبای تو باعث شد که عشق و احساسات همه عاشقان به هدر برود و به جایی نرسد.
هوش مصنوعی: در دانش و علم افتخار حقیقی وجود دارد نه در داشتن ریش بلند. من میپذیرم که ریش مردم عادی از سر زانو میگذرد.
هوش مصنوعی: علم و دانش در زندگی انسان بسیار مهم است، و اگر کسی از این برکات بهرهمند نباشد، در واقع چیزی برای ارائه ندارد. به همین ترتیب، اگر دست انسان نیز از بخشش و generosity خالی باشد، مانند جارو و پارو خواهد شد؛ یعنی نمیتواند کارهایی را که نیازمند توانایی و مهارت است، به درستی انجام دهد.
هوش مصنوعی: دنیا ارزش ستایش حتی به اندازه یک سر مو را هم ندارد، پس از این فرد بیفایده و مغرور بگذر.
هوش مصنوعی: در شب، من به عنوان نماینده حق، در روز مانند کبوتری میشوم که جهان را پر از حق و فریادهایش کرده است.
هوش مصنوعی: کوکو در کنار دجله بغداد با ناامیدی از غم و اندوه میپرسد: کجاست آن آواز دلانگیز و کجاست عزم و شهامت هلاکو؟
هوش مصنوعی: خبر از صلح در زمانی که جنگ برپاست، همانند جشن و شادی با موسیقی و ساز و آواز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نارنج چو دو کفهٔ سیمین ترازو
هردو ز زر سرخ طلی کرده برون سو
آکنده به کافور و گلاب خوش و لؤلؤ
وانگاه یکی زرگر زیرکدل جادو
چون ذره هوا میکند ای ماه ز هر سو
دلها بتو خورشید رخ غالیه گیسو
بی روی تو گل خار بود اهل خرد را
هر چند که در حسن کند جلوه بصد رو
دانی بچه رو ماه نو انگشت نمایست
[...]
در ظلمت اسکندرم از حسرت لعلت
ماننده ی خواجو
گر تیر کشی از طرف غمزهٔ جادو
صد آه کشد از جگر سوخته آهو
خونم چو شود ریخته مستی کند آن چشم
از ریخته ذوق است و طرب در سر هندو
صد حسن به آن رخ تو به یک دفعه فروشی
[...]
از غصهٔ بیماری آن نرگس جادو
دوتاه شد آن حاجب افسونگر هندو
شمعیست جبین تو که از نور الاهی
آویخته از گوشهٔ محراب دو ابرو
اوصاف رخ لیلی و آوازهٔ مجنون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.