گنجور

 
حاجب شیرازی

سنجند اگر قدرت حسنت به ترازو

سنگینی عالم بودت وزن یکی مو

چشمان و دو ابروت دو شیرند و دو شمشیر

من شیر ندیدم که بود در صفت آهو

سیمین ذقنت گوی بود زلف تو چوگان

پشت همه خم گشته چو چوگان بر آن گو

خون همه عشاق روان کرد و هدر داد

چشمان سیه مست تو و نرگس جادو

در علم بود فخر نه در، ریش مطول

گیرم گذرد ریش عوام از سر زانو

ریش بری از دانش و دست تهی از جود

آن ریش چو جارو بود آن دست چو پارو

دنیا نبود یک سر مو قابل تمجید

بگذر تو از این خیره سر ناکس جادو

شب مرغ حقم روز نمایند کبوتر

پر کرده جهان را همه از حق حق و هوهو

کوکو، به لب دجله بغداد همی گفت

کو نغمه چنگیزی و کو عزم هلاکو

«حاجب » خبر صلح دهد در وسط جنگ

با نغمه موزیک و دف و چنگ و پیانو

 
 
 
منوچهری

نارنج چو دو کفهٔ سیمین ترازو

هردو ز زر سرخ طلی کرده برون سو

آکنده به کافور و گلاب خوش و لؤلؤ

وانگاه یکی زرگر زیرک‌دل جادو

ابن یمین

چون ذره هوا میکند ای ماه ز هر سو

دلها بتو خورشید رخ غالیه گیسو

بی روی تو گل خار بود اهل خرد را

هر چند که در حسن کند جلوه بصد رو

دانی بچه رو ماه نو انگشت نمایست

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
کمال خجندی

گر تیر کشی از طرف غمزهٔ جادو

صد آه کشد از جگر سوخته آهو

خونم چو شود ریخته مستی کند آن چشم

از ریخته ذوق است و طرب در سر هندو

صد حسن به آن رخ تو به یک دفعه فروشی

[...]

ناصر بخارایی

از غصهٔ بیماری آن نرگس جادو

دوتاه شد آن حاجب افسونگر هندو

شمعی‌ست جبین تو که از نور الاهی

آویخته از گوشهٔ محراب دو ابرو

اوصاف رخ لیلی و آوازهٔ مجنون

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه