گنجور

 
صائب تبریزی

اگر نشسته سفر چون نظر توانی کرد

ز هفت پرده نیلی گذر توانی کرد

عزیز مصر اگر همتی کند همراه

چو بوی پیرهن از خود سفر توانی کرد

صفای باطن اگر چون صدف به دست آری

ز آب دیده نیسان گهر توانی کرد

چنان ز خویش برون آ که از اشاره موج

حباب وار سبک ترک سر توانی کرد

ز قعر گلخن هستی برآ به اوج فنا

که خنده از ته دل چون شرر توانی کرد

به بلبلان چمن ای گل آنچنان سر کن

که در بهار سر از خاک بر توانی کرد

چو بوی گل سبک از تنگنای غنچه برآی

که همرهی به نسیم سحر توانی کرد

ز چاه تیره هستی، که خاک بر سر آن

عزیز مصر شوی گر سفر توانی کرد

به خلوت لحد تنگ خویش را برسان

که بی ملاحظه خاکی به سر توانی کرد

به پیچ و تاب حوادث بساز چون صائب

مگر چو رشته شکار گهر توانی کرد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حافظ

به سِرِّ جامِ جم آنگه نظر توانی کرد

که خاکِ میکده کُحلِ بَصَر توانی کرد

مباش بی می و مُطرب که زیرِ طاقِ سپهر

بدین ترانه غم از دل به در توانی کرد

گُلِ مرادِ تو آنگه نقاب بُگْشاید

[...]

شیخ بهایی

به سرجام جم آنگه نظر توانی کرد

که خاک میکده کحل بصر توانی کرد

فیض کاشانی

بکوی سرّ قدر گر گذر توانی کرد

به پیش تیر قضا جان سپر توانی کرد

چنانکه هست اگر سرّ کار دریابی

ز دل شکایت بیجا بدر توانی کرد

چو دانی آنچه بتو میرسد نوشته شده است

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
رضاقلی خان هدایت

به سرّ جامِ جم آنگه نظر توانی کرد

که خاکِ میکده کُحلِ بصر توانی کرد

گداییِ در میخانه طُرفه اکسیری است

گر این عمل بکنی خاکِ زر توانی کرد

جمالِ یار ندارد نقاب و پرده ولی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رضاقلی خان هدایت
غروی اصفهانی

گهی به کعبۀ جانان سفر توانی کرد

که در منای وفا ترک سر توانی کرد

براه عشق توانی که رهسپر گردی

اگر که سینۀ خود را سپر توانی کرد

بچار بالش خواب آنگهی تو تکیه زنی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه