آن ماه سرو بالا آن سرو ماه روی
از روی او دلم نشکیبد به هیچ روی
چشمم ز مهر ماهش گشته بسان ابر
جسمم ز عشق سروش گشته بسان موی
اشک و رخم ز عشقش چون برگ در خزان
از عشق آن دو غالیه گیسو برنگ و بوی
از حسرت دو نار و دو گلنار او مرا
چون نار گشته چشم و چو دینار گشته روی
چون ماه کاسته شدم از عشق روی آنکه
ماه تمام سجده برد پیش روی اوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و شیفتگی عمیق شاعر به معشوقش است. شاعر با توصیف زیباییهای معشوق و تأثیر عشق بر جسم و روح خود، عواطفش را به تصویر میکشد. او از اشک و حالتهای دلشکستهاش به خاطر عشق سخن میگوید و تأکید میکند که وجود معشوقش به اندازهای زیباست که حتی ماه نیز در برابر او سجده میکند. احساس حسرت و longing به خاطر ویژگیهای زیبای معشوق، نظیر چشمها و گیسوانش، در شعر مشهود است. بر اساس این توصیفها، شاعر به عمق احساسات عاشقانه و زیباییهای غیرقابل وصف عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت یک شخص اشاره دارد که دل شاعر را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. شاعر احساس میکند که هیچ چیز نمیتواند او را از عشق و محبت به آن شخص دور کند. زیبایی آن فرد به قدری است که شاعر حتی به فکر خیانت به این احساس نمیافتد.
هوش مصنوعی: چشمم به زیبایی معشوقهام مانند ابر اشکبار است و بدنم از عشق به او مانند مو نرم و لطیف شده است.
هوش مصنوعی: اشکهایم به خاطر عشقش مانند برگهایی است که در فصل خزان میریزند، و موهای زیبا و خوشبویش یادآور عشق آن دو است.
هوش مصنوعی: چشمم به خاطر حسرت دو نارنج و دو گل نرگسش مانند آتش شده و صورتم همچون سکه طلای درخشان جلوه میکند.
هوش مصنوعی: وقتی از عشق محبوب کم شدم مانند ماه که در حال کاهش است، آن محبوب زیبا که همچون ماه کامل میدرخشد، پیش روی او با فروتنی و پرستش به زمین افتادم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی
کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی
این ایغده سری به چه کار آید ای فتی
در باب دانش این سخن بیهده مگوی
تا صبر را نباشد شیرینی شکر
[...]
ای قصد تو به دیدن ایوان کسروی
اندیشه کرده ای که بدیدار آن روی
ایوان خواجه با توبه شهر اندورن بود
دیوانگی بود که تو جای دگر شوی
آن کس که هر دو دید، مر ایوان خواجه را
[...]
بنمود چون ز برج بره آفتاب روی
گلها شکفت بر تن گلبن به جای موی
چون دید دوش گل را اندر کنار جوی
آمد به بانگ فاخته و گشت جفتجوی
ای بازوی شریعت از اقبال تو قوی
تابنده از جمال تو آثار خسروی
هر گه که در مهم معالی ندا دهی
جز پاسخ متابعت از چرخ نشنوی
فتنه غنوده گشت در ایام تو، که تو
[...]
ای دیو بوالمظفر چون دزد بغنوی
یکشب بنخشب اندر پی فتنه نغنوی
از فعل زشت و سیرت ناخوب همبری
با دیو بوالمظفر خر کنگ کسنوی
تو گنده مغز شرعی و او گنده مغز شعر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.