یاقوت سرخ شد ز می از ابر در بار
شاخ درخت دارد یاقوت و در بار
چون بربط نواخته و چنگ ساخته
قمری و فاخته بخروشند بر چنار
گل بر زمین بخندد مانند روی دوست
ابر از هوا بگرید چون چشم من بزار
گوئی مشاطه گشت بباغ اندرون صبا
کز فعل او شدند درختان عروس وار
این را حریر پیرهن و حله روی بند
آن را عقیق مخنقه و زر گوشوار
چون ابر جای جای بمانده بر آسمان
برفست جای جای بر اطراف کوهسار
گردون چو چادریست مهش تار و میغ پود
هامون چو مطردیست گلش پود و سبزه تار
لاله شکفته سرخ و سیاهیش در میان
نرگس شکفته زرد و سپیدیش در کنار
این چون درون ساغر سیمین نبید زرد
آن چون میان آتش رخشنده دود تار
بلبل گهی بگرید و گه ناله سر کند
این از نشاط گل کند آن از فراق یار
سیمین شد از شکوفه همه باغ و بوستان
مشگین شد از بنفشه همه جوی و جویبار
زیر درخت پیش فکنده بنفشه سر
چون پیش داور اندر مرد گناه کار
چون در ریخته ز بر پرنیان سبز
بر سبزه اوفتاده شکوفه ز میوه دار
وان صدهزار لاله شکفته میان کشت
گوئی میان دریا شمع است صد هزار
بر برگ لاله قطره باران نگاه کن
چون بر عقیق ریخته لؤلؤی شاهوار
چون از بر تذروان پرواز کرده باز
ابر ایستاده از بر گلزار و لاله زار
بیرون رو از حصار و بصحرا فرو نشین
می خور سحر که لاله برون آمد از حصار
بین بر زمین گروه غزال از پی گروه
بین بر هوا قطار کلنک از پس قطار
این را ز بیم یوز بسبزه درون مقام
وان را ز هول باز بآب اندرون قرار
ما را شتاب کرده دل از آرزوی صید
جای قرار کرده از بویه نگار
خر خیز وار گشته که از گونه گونه رنگ
فرخار وار شد چمن از گونه گون نگار
آن شنبلید کفته چو رخسار دردمند
آن ارغوان شکفته چو رخسار شادخوار
آن پیش سرو بید خمیده بروز باد
چون پیش شهریار بزرگان روزگار
میر بزرگوار ابونصر کز ملوک
چون او نیافریده خدای بزرگوار
رادی و راستیش برآورده زیر دست
مردی و مردمیش بپرورده بر کنار
تا یک عدو بود نبود جز دغاش فعل
تا یکدرم بود نبود جز سخاش کار
گردون بود بنزد دل او چو پای مور
دریا بود بنزد کف او چو چشم مار
هرگز ز چار طبع نیاید چنو پدید
چونان که هیچ طبع نیفزاید از چهار
گوئی صراط مال جهان کف راد اوست
کش سوی هیچکس نبود جز بدو گذار
گردون بدور او نکند هیچ بند و رنگ
گیتی بدور او نکند هیچ مکر و چار
او هست سرفراز و همه خلق پی سپر
او هست پیشگاه و همه خلق پیشکار
گر برگ بخت خواهی کار و فاش کن
ور بار سعد خواهی تخم هواش کار
از بهر خواستار کند گرد خواسته
وز بهر آن شدند بزرگانش خواستار
بی عیب و بی عوار بود جاودان چو او
آن زر فضل را که سعادت نکرد عار؟
گر آب را جدا کند ازیم کسی بطبع
یا هیچ کس بر آب پدید آورد نگار
گردد جدا ز رادی آن میر تاجور
آید پدید آرزوی میر نامدار؟
ای آنکه چون تو در همه گیتی سوار نیست
هم بر سخا سواری و هم بر سخن سوار
چون تو جوان ندیدم با طبع و باهنر
چون تو سخی ندیدم بی کبر و بردبار
فخر آورد بطالع مولود تو فلک
کسر آورد بوعده عمر تو روزگار
زائر نماند جود تو نادیده چند ره
دشمن نماند هول تو ناخورده چند بار
ای با ولی برادی سازنده تر ز آب
ای با عدو بمردی سوزنده تر ز نار
هم دوستدار خویش بود دوستدار تو
کز دوستیت راست شود کار دوستدار
تا من بدوستیت بیاراستم روان
بر من بفر دولت تو راست گشت کار
اینم همی درم دهد و آن کند محل
آنم همی گهر دهد و این کند وقار
آنجا که هیچگونه ندارد دلم امید
چون نیکوئی ببخت تو گردد امیدوار
تا نار کفته باشد بر شاخ در خزان
تا گل شگفته باشد در باغ در بهار
خندان لب تو باد بسان شگفته گل
چشم عدوت باد بسان کفیده نار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و شگفتیهای طبیعت در بهار و وصف حالات گلها، درختان و پرندگان است. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و مفاهیم استعاری، به توصیف یاقوت سرخ و باغهایی پر از گل میپردازد. ابرها مانند چشمها میبارند و گلها به مانند روی دوست میخندند. بلبلان به خاطر شادی گلها و غم فراق یار ناله سر میکنند. همچنین، شاعر به ستایش شخصی بزرگ و محترم میپردازد که از نظر سخاوت، دانش و فضیلت در بین مردم منفرد است. در نهایت، شاعر بر این باور است که این افراد خوب باعث امید و خوشبختی در جامعه میشوند.
هوش مصنوعی: یاقوت سرخ به خاطر بارش باران و شراب، رنگین شده است. درخت هم با میوهای مانند یاقوت، زیر بارش باران است.
هوش مصنوعی: وقتی که سازهای موسیقی نواخته میشود و پرندههایی مثل قمری و فاخته در کنار درخت چنار به آواز میآیند، شور و شوقی خاص به فضا میبخشد.
هوش مصنوعی: گل بر زمین لبخند میزند مثل چهره زیبای دوست، و ابر از آسمان اشک میریزد مانند چشمان من که اندوهگیناند.
هوش مصنوعی: انگار نسیم به باغ آمده و درختان را به زیبایی و آراستگی عروسها تزئین کرده است.
هوش مصنوعی: در این متن به زیبایی لباس و زیورآلات اشاره میشود. دلبند یک نفر در حال پوشیدن پیراهن نرم و ابریشمی است و بر روی آن، طرحدار و زیباست. همچنین، تزییناتی مانند عقیق و گوشوارههای طلایی، جلوهای دلفریب به او بخشیده است. این توصیف نشاندهندهی تجمل و زیبایی بصری شخصیت مورد نظر است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مانند ابرهایی که در آسمان پراکندهاند و برف زیبایی را بر روی زمین میپاشند، فضا به طور یکنواخت و زیبا آذینبندی شده است و این زیبایی در اطراف کوهها نیز قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: آسمان مانند چادری است که ستارههایش همچون تارهای آن هستند و ابرها نیز در متن آن به چشم میخورند. زمین شبیه به فرشی است که در آن گلها و سبزهها به شکل پود و تار نمایان هستند.
هوش مصنوعی: گل لاله با رنگ سرخ و سیاهش در کنار گل نرگس که زرد و سفید است شکفته شدهاند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف دو چیز مختلف میپردازد. در ابتدا به ساغر نقرهای اشاره میکند که حاوی نوشیدنی زرد رنگی است، و سپس به تصوری از شعلههای آتش و دودی اشاره دارد که در میان آن میدرخشد. به طور کلی، این ابیات تمایز میان زیبایی و جذابیت را همراه با تضادهایی در رنگ و حالت به تصویر میکشند.
هوش مصنوعی: بلبل گاهی از شادی گل میخواند و گاهی از غم دوری محبوبش ناله میکند.
هوش مصنوعی: همه باغ و بوستان از گلهای سفید رنگ پر شده و جویها و نهرها از بنفشههای زیبا مشکی و تیره شدهاند.
هوش مصنوعی: زیر درختی که گلهای بنفشه روییده، سرش را پایین انداخته است؛ مانند فردی گناهکار که در برابر قاضی خود سرش را به نشانه شرمندگی خم کرده است.
هوش مصنوعی: وقتی که چرخش زندگی و زمان، شکوفهها را بر روی میوهها میافکند، طبیعت به زیبایی میآراسته میشود و سبزههای زنده در زیر آن قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: در میان کشتزار، صد هزار لاله زیبا مانند شمعهایی در دریا به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: به قطره باران که بر روی برگ لاله نشسته نگاه کنید، انگار که دانههای مروارید بر روی سنگی قیمتی قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: پرندهای که از دشتهای سبز پرواز کرده، اکنون در کنار باغ گل و لاله متوقف شده است.
هوش مصنوعی: از دیوارها و محدودیتها فاصله بگیر و به دشت برو. لذت ببر از طعم سحرگاهی که گل لاله از محدودیتها بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: در اینجا، صحنهای شاعرانه توصیف شده است. در ابتدا، گروهی از غزالها را میبینیم که بر روی زمین در حال حرکت هستند و دنبالهای از آنها را دنبال میکنند. در عین حال، در آسمان، پرواز پرندگانی را مشاهده میکنیم که به طور هماهنگ و در صفی منظم در حال پرواز هستند. این تصویر نشاندهنده زیبایی و هماهنگی طبیعت است، جایی که موجودات مختلف در مسیر خود بهطور همزمان حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف یک ترس و نگرانی اشاره دارد. در آن، فردی از خطر یوز، که نمادی از وحشت و تهدید است، به داخل سبزهای پناه میبرد و در عین حال از وحشتی که در آب وجود دارد نیز میترسد. به طور کلی، این شعر به احساس ناامنی و دوگانگی بحران در زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دل ما از شوق وصال محبوب به شدت بیتاب و ناآرام شده است، به طوری که دیگر در هیچ جایی آرام نمیگیریم.
هوش مصنوعی: خر در حال حرکت است و به خاطر رنگهای مختلفش، چمن نیز به رنگهای گوناگون در آمده و زیباییاش بیشتر شده است.
هوش مصنوعی: هر دو به نوعی یادآور حالتی هستند. یکی با حسی از درد و نازک خیالی، که نمایانگر رخساری غمگین و آزرده است، و دیگری با حالتی شاداب و سرزنده، که نمادی از خوشحالی و زندگی است. یکی غم و اندوه را به تصویر میکشد و دیگری سرزندگی و شادابی را.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تمثیل شگفتانگیزی از وضعیت یک بید که در باد خمیده است، اشاره میکند و آن را به حالت یک فرد در مقابل صدرنشین یا شهریار در زمانهای گذشته مقایسه میکند. به طور کلی، این تصویر میتواند به ناتوانی و ضعف در برابر قدرت و عظمت دیگری اشاره کند، بهویژه در موقعیتهای سخت و ناپایدار.
هوش مصنوعی: ابو نصر، شخصی رفیعمقام و بزرگ است که مانند او هیچ ملکی از طرف خداوند خلق نشده است.
هوش مصنوعی: اگر به تو احترام میگذارند و حقیقت تو را میشناسند، به خاطر این است که زیر دست شخصی هستی که او را مردی بزرگ میدانند و احترام میگذارند، و تو هم در کنار او اخلاق و رفتار خوب آموختهای.
هوش مصنوعی: تا زمانی که فقط یک دشمن وجود داشته باشد، هیچچیزی جز کارهای بد او دیده نمیشود. و تا وقتی که یک درم (پول) وجود داشته باشد، فقط کارهای نیک او نمایان نیست.
هوش مصنوعی: در این بیت، speaker به توصیف احساسات شخصی میپردازد و تصویرسازی دارد. به نوعی میگوید که در دل او، آسمان یا گردون (جهان) به اندازهای کوچک و بیاهمیت به نظر میرسد که مانند پای یک مور به نظر میآید. در عین حال، وجود دریا و عظمت آن در مقابل او، مشابه به چشم یک مار به نظر میرسد که به دقت و با کمی ترس و احترام به آن نگاه میکند. این تصویر نشاندهنده تقابل بین بزرگی و کوچکی است و احساس ناتوانی یا ناچیزی را به وضوح بیان میکند.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از ترکیب چهار نوع طبع به وجود نمیآید، همانطور که از هیچ طبعی نمیتوان چیزی افزود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که راهی که به سوی دنیا میرفت، تنها در اختیار اوست و هیچکس دیگری نمیتواند از آن عبور کند.
هوش مصنوعی: آسمان به دور او هیچ گونه محدودیت یا رنگی ندارد و دنیا به دور او هیچ گونه فریب یا تدبیری نمیچسد.
هوش مصنوعی: او در مقام بلندی است و همه افراد در خدمت او هستند، گویی که همه به عنوان نگهبانان او عمل میکنند و در پیشگاه او حاضرند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به موفقیت و خوشبختی برسی، باید به کار و تلاش خود ادامه دهی و آن را نمایان کنی. اما اگر خواهان سعادتی بدون زحمت هستی، باید به آرزوها و خواستههای خود رسیدگی کنی و آنها را رقم بزنی.
هوش مصنوعی: برای خواستهها به دور هم جمع میشوند و به خاطر آن، بزرگان هم درخواست میکنند.
هوش مصنوعی: کسی که مانند او، درخشان و بینقص است، همواره برتر و پاینده خواهد بود. پس چه جای نگرانی برای کسی که در مسیر سعادت قرار نمیگیرد، با وجود اینکه فضیلت و نیکی در ذاتش نهفته است؟
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند آب را از هم جدا کند، به طور طبیعی یا به هر نحو دیگری، هیچ کس نمیتواند تصویری زیبا بر روی آب بیافریند.
هوش مصنوعی: آیا میتواند میر تاجور به تنهایی از فرزندان رادی دور شود و آن زمان آرزوی میر نامدار نمایان گردد؟
هوش مصنوعی: ای کسی که در تمام جهان، مانند تو وجود ندارد؛ تو هم در بخشندگی و هم در گفتار، بهترین هستی.
هوش مصنوعی: من هرگز جوانی مانند تو را ندیدهام که هم خوشطبع و باهنر باشد. همچنین هیچکس را به سخاوت تو ندیدهام که بدون تکبر و با صبر باشد.
هوش مصنوعی: ستارهشناسی به تولد تو افتخار میکند و زمانه برای عمر طولانیات زانوی خم میزند.
هوش مصنوعی: هیچ زائری بینصیب از بخشش تو نمیماند و هیچ دشمنی نمیتواند از ترس تو بیخبر بماند، حتی اگر بارها بینتیجه در تلاش باشند.
هوش مصنوعی: ای کسی که با دوست و برادر، سازنده و آفریدگارتر از آب هستی، و با دشمن، سختتر و سوزانندهتر از آتش هستی.
هوش مصنوعی: دوستی که به خودش علاقهمند است، برای تو نیز دوست خوبی خواهد بود. چرا که از محبت تو کار او سر و سامان میگیرد.
هوش مصنوعی: برای محبت به تو، جان خود را به زیبایی آراستهام و با لطف تو، همه چیز بر وفق مراد من پیش میرود.
هوش مصنوعی: این کلام به این معناست که یکی از چیزها به من ارزش و دارایی میدهد و دیگری باعث میشود در جایگاه شایستهای قرار بگیرم. یکی از آنها به من زینت و جذابیت میبخشد و دیگری آرامش و وقار به من میدهد.
هوش مصنوعی: در جایی که دلم هیچ امیدی ندارد، وقتی خوب بخت تو رقم بخورد، دل من هم امیدوار میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که درختان در فصل پاییز میوههای خود را از دست میدهند و شاخههایشان خالی میشود، تنها در این صورت است که در فصل بهار گلها شکوفه میدهند و باغ پر از زیبایی میشود.
هوش مصنوعی: لبخند تو باید مانند گل شاداب باشد و چشمان دشمن تو باید مانند میوهای رسیده و پژمرده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.