مه نیسان برون آورد بر صحرا یکی لشگر
که با فیروزه گون در عند با بیجاده گون مغفر
شبیخون برده بر خر خیز و نازش برده بر ششتر
شده پر مشک و پر دیبا از ایشان دشت و کوه و در
بخندد بوستان زیر و بگرید آسمان از بر
یکی چون دیده عاشق یکی چون چهره دلبر
ز بوی باد نوروزی جوان گشت این جهان از سر
بنفشه زلف و نرگس چشم و لاله روی سیمین بر
اگر گردون همی خواهی یکی در بوستان بنگر
و گر جنت همی خواهی یکی در گلستان بگذر
لباس گلستان خضرا و فرش بوستان عبقر
شکفته هر سویی لاله دمیده هر سویی عبهر
یکی چون عقد یاقوتین و پنهان اندر آن عنبر
یکی چون مجمر سیمین و رخشان اندر آن آذر
درختان گل اندر باغ هر یک چون بت آذر
همه با چادر اخضر همه با معجر احمر
گرفته هر یکی بر سر پر از سهیکی یکی ساغر
چو اندر بزم بت رویان گرفته می ز یکدیگر
گرازان گور بر صحرا نواخوان مرغ بر عرعر
شقایق رسته از یکسو ز یکسو رسته سیسنبر
دهان لاله پر لؤلؤ کنار گل پر از گوهر
ز مرجان کرده این بالین ز مینا کرده آن بستر
ببستان اندرون بلبل نماید مدح گل از بر
چو اندر مجلس صاحب کشیده بانک خنیاگر
ابومنصور مملان کو بنوک خامه و خنجر
کندخار موافق گل کند خیر مخالف شر
بروز بزم چون حاتم بروز رزم چون حیدر
یکی بیمش بمشرق در یکی جودش بخاور در
زمانه کهترانشرا همیشه هست چون کهتر
ستاره چاکرانش را همیشه هست چون چاکر
بصد تیشه همی آید برون مثقالی از کان زر
ز یک مدحت برون آید ز کف او دو صد گوهر
ندانم هیچ کانی را ز کف راد او بهتر
ندانم هیچ بحری را ز بحر مدح او برتر
شجاعت چون سرایی گشت و تیغ تیزش او را در
سخاوت همچو جسمی گشت و کف راد او پیکر
ز دولت داد بستاند کسی کو باشدش داور
نگردد یار درد و غم کسی کو گرددش یاور
ایا آرایش مجلس و یا آرامش لشگر
ببزم اندر چو افریدون برزم اندر چو اسکندر
ز کف تو پدید آید ز سنگ خاره گوهر بر
ز خوی تو پدید آید ز خاک سوده عنبر بر
ز کفت راحت مؤمن ز تیغت آفت کافر
یکی دائم ز تو خرم یکی دائم ز تو غمخور
الا تا رنگ دارد گل الا تا نور دارد خور
از این خرم بود بستان وز آن روشن شود کشور
مبادا دست تو خالی ز زلف یار و از ساغر
بسان باده بادت رخ بسان مورد بادت سر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است دربارهٔ زیباییهای بهار و شادیهایی که با خود به همراه دارد. در آغاز، شاعر به فصل نرگس و لالهها اشاره میکند که دشت و کوه را پر از رنگ و عطر میکند. بوستانها شکوفا شده و فضایی عاشقانه و دلبرانه به وجود آمده است. در توصیف این فضا، شاعر به باغها و گلها اشاره میکند و فضای جشن و سرور را با ظرافت و زیبایی وصف میکند.
شاعر همچنین به نقش محبت و مهربانی در زندگی اشاره دارد و دربارهٔ خوشیهایی که از برگزاری محافل و جشنها به وجود میآید، سخن میگوید. او به قدرت و شجاعت انسان اشاره میکند که میتواند در هر جنگ و بزم خود را نشان دهد و تأکید میکند که این زیباییها و خوشیها باید همیشه حفظ شوند. در انتها، شاعر آرزو میکند که دستش همیشه پر باشد از محبت و شادی، به مانند بادهای خوش، تا زندگیاش روشن و پرخاطره باشد.
هوش مصنوعی: در روزی از ماه نیسان، مه همچون یک لشگر به صحرا آمد و درخشش آن مثل فیروزه میدرخشید، در حالی که سایهای شبیه کلاه ایمنی بر سر داشت.
هوش مصنوعی: حملهای ناگهانی آورده و بر تکبر و ناز او چیرگی پیدا کرده است. بر اثر این ماجرا، فضای پیرامونش پر از زیبایی و نعمت شده است، بهطوری که دشتها و کوهها نیز از این مسأله تأثیر پذیرفتهاند.
هوش مصنوعی: درختان و گلهای بوستان شاد و خندان هستند، اما آسمان در ناراحتی میبارد. این حالت شبیه به آن است که یک عاشق با چشمانی پر از اشک به چهره محبوبش نگاه میکند.
هوش مصنوعی: بوی خوش باد نوروزی باعث جوان شدن و شادابی این دنیا شده است. این شادی و طراوت را میتوان در زیبایی گلها و چهرههای دلنشین مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال بهشت و صفا هستی، کافیست نگاهی به گلستان و زیباییهای آن بیندازی. اگر خواهان زندگی آرام و خوشی هستی، میتوانی در باغی زیبا و دلنشین قدم بگذاری.
هوش مصنوعی: لباس سبز و زنده گلستان و فرش زیبای بوستان، در تمام جهات لالهها شکفتهاند و در هر سو رنگ و بوی خوش بهاری حاکم است.
هوش مصنوعی: شخصی مانند یاقوتهای زیبا و درخشان است که درون آنها عطر خوشبو و پنهانی نهفته است. و کسی دیگر مانند مشعلی از نقره است که در درونش آتش روشن و درخشان وجود دارد.
هوش مصنوعی: در باغ، درختان گل مانند بتهای زیبایی هستند که همه با چادر سبز و پوششی قرمز زینت داده شدهاند.
هوش مصنوعی: هر کدام از آنها سینی پر از می دارند و در کنار هم نشستهاند. همچون ساغری در میهمانی معشوقان، دارند از یکدیگر نوشیدن میکنند.
هوش مصنوعی: در دشت، گرازها به دنبال خود صدا و نغمهای دارند و پرندگان در حال آوازخوانی هستند. در کنار این، شقایقها از یک طرف رشد کردهاند و از طرف دیگر، باغچهاش میروید و جلوهای زیبا ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، توصیف زیبایی و شکوهِ طبیعت را میبینیم. گلهایی که در کنار همدیگر قرار دارند و به زیبایی خود میبالند. لاله و گل، با ظاهری دلربا و رنگهای درخشان، جلوههایی از زیبایی را به نمایش میگذارند. به نوعی، این تصویر میتواند نمادی از آرامش و لذت زندگی باشد و نشان دهندهی هماهنگی و زیبایی در طبیعت است.
هوش مصنوعی: بلبل در باغ به گل مدح و ستایش میگوید، همانطور که در مجلس، وقتی که نوازنده عود میزند، همه به او توجه میکنند.
هوش مصنوعی: ابومنصور مملان با قلم و خنجرش، بر پوست درختی که با گلهای خوشبو همراه است، فرو میزند. او خیر را در مقابل شر و موافقت را در برابر مخالفت قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در روز مهمانی، مانند حاتم طایی بخشنده است و در روز مبارزه، چون علی (حیدر) دلیر و شجاع است. یکی از آن دو ویژگی در شرق نمایان است و دیگری در غرب جلوه میکند.
هوش مصنوعی: زمان همیشه جوانترها را دارد، زیرا جوانترها شایسته توجه و پرستش هستند.
هوش مصنوعی: با تلاش بسیار و زحمت زیاد، از یک شعر خوب و باارزش، چیزی کم و باارزش به دست میآید؛ اما از دستان او، دو برابر این، جواهرات ارزشمند بیرون میآید.
هوش مصنوعی: نمیدانم هیچ چیز را که از دست او بهتر باشد و هیچ دری را نمیشناسم که از در مدح او بالاتر باشد.
هوش مصنوعی: شجاعت مانند یک مکان است و تیغ تیز آن کسی را که بخواهد سخاوت ورزد، به وجودی قوی و محکم تبدیل میکند. همچنین دست سخاوت او همچون یک جسم گسترده و بزرگ میشود.
هوش مصنوعی: کسی که داوری دارد و حق و حقوق را در نظر میگیرد، از نعمت و ثروت بهرهمند میشود. اما کسی که به یاری درد و رنج دیگران میپردازد، همیشه در کنار آنها خواهد بود و آرامش پیدا خواهد کرد.
هوش مصنوعی: آیا من باید به زینت بخشی مجلس بپردازم یا این که در میدان نبرد همچون افریدون و اسکندر آرامش لشکر را برقرار کنم؟
هوش مصنوعی: از دستان تو، مانند گوهر که از سنگ خارا به وجود میآید، چیزهای ارزشمندی پدید میآید. در حقیقت، از ذات و فطرت تو نیز عطر و بوی خوش مانند عنبر که از خاک نرم به دست میآید، تولید میشود.
هوش مصنوعی: آسایش مومن از دستان توست و آسیب کافر از تیغ تو. برخی همیشه در شادی تو هستند و برخی دیگر همیشه در غم تو به سر میبرند.
هوش مصنوعی: تا وقتی که گلها رنگ دارند و خورشید نور میدهد، این باغ خوشحال و سرسبز است و زمین از این نور روشن و زیبا میشود.
هوش مصنوعی: مراقب باش که دلت از زلف محبوب خالی نماند و همانطور که باده در جام جمع میشود، لحظات شیرین را از دست ندهی. چهرهات باید زنده و زیبا باشد، همچون گل سرخ.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگارینا، شنیدستم که: گاه محنت و راحت
سه پیراهن سلب بودهست یوسف را به عمر اندر
یکی از کید شد پر خون، دوم شد چاک از تهمت
سوم یعقوب را از بوش روشن گشت چشم تر
رخم ماند بدان اول، دلم ماند بدان ثانی
[...]
گه آن آراسته زلفش زره گردد گهی چنبر
گه آن پیراسته جعدش ببارد مشگ و گه عنبر
رخی چون نو شکفته گل ، همه گلبن برنگ مل
همه شمشاد پر سنبل ، همه بیجاده پر شکر
برو از نیکوئی معنی ، بغمز از جادوئی دعوی
[...]
کهی چون طور سینا بود ازو آویخته ثعبان
ز پشت او درخشنده کف موسی پیغمبر
به پشت ژندهپیلان برنشسته ناوکاندازان
چو عفریتان آتشبار بر کوه گران پیکر
عروس ماه نوروزی چه کرد آن دانۀ گوهر؟
که نورش ماه تابان بود و سعدش زهرۀ ازهر
هزاران صورت رنگین نگاریده برو مانی
هزاران پیکر طبعی بر آورده از و آزر
بر آن هر صورتی رخشان ، زمشک لعلگون صدره
[...]
اگر بتگر چنو داند نگاریدن یکی پیکر
روا باشد اگر دعوی خلاقی کند بتگر
نه چون او پیکری آید نه حورالعین چنو زاید
نه گر باشد پری شاید چنو هرگز پری پیکر
بدو رخ چون شکفته گل بدو لب چون فشرده مل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.