دل ببرد از من پری روئی گرامی تر ز جان
آنکه بر دیدار او بسته است جان انس و جان
چون بگل آب آرزوی او برآمیزد بدل
چون بچوب آتش هوای او درآویزد بجان
آن چو گلنار بهاری روی او دارد مرا
اشگ چون مرجان و رخ چون با درنگ مهرگان
صولجان عنبرین بر گوی کافوریش بین
جان من چون گوی دارد پشت من چون صولجان
دو لبش چون بهرمان آمد ولی نه بهر ما
گشت اشگ دیده در هجرش برنگ بهرمان
روز من با روی و موی او بود دائم بهار
روز او با روی و چشم من بود دائم خزان
هم میانش نیش زنبور است و هم نوشین دهن
هست چون بر برگ لاله نیش زنبور آن لبان
تیر مژگانش تن من چون کمان دارد ز غم
وین کمان من ز تیر او به پیچد هر زمان
از کمان بارد همیشه تیر بر هر چیز چون
مر مرا مژگان آن بت تیر بارد بر کمان
مهربانست او بر او من مهر از آن افکنده ام
مهر خوش باشد فکندن بر نگار مهربان
نرگس خونخوار او ناساید از آشوب و شور
چون ز جنگ دشمنان بر خنجر شاه جهان
خسرو گیتی ستان منصور جستان آنکه هست
هم بمردی نامدار و هم برادی داستان
مر گرا از تیغ او گردد بکشتن ناگوار
آز را دستش بنعمتها کند همداستان
ارغوان از روی بدخواهان کند چون شنبلید
شنبلید از خون بدخواهان کند چون ارغوان
پیش کف راد او دریا بود چون بادیه
پیش تیغ تیز او آهن بود چون پرنیان
خدمت او را همه عالم کمر بندد بطوع
او نه بندد جز خدای عرش را هرگز میان
مردمانرا صلح و جنگ و دست و تیغ و مهر و کینش
عیش و رنج و شادی و غم باشد و سود و زیان
شرم او بیش از شمار و عدل او بیش از عدد
فضل او بیش از گمان و حرب او بیش از توان
آسمان آید ز بهر خدمت او بر زمین
مشتری آید ز بهر دولت او ز آسمان
تن فدای گنج و کان دارند مردم روز و شب
او فدای مردمان کرده است تن با گنج و کان
جود دارد بیکران و فضل دارد بیشمار
عمر بادش بی نهایت ملک بادش بی کران
پیش حلم او زمین همچون هوا باشد سبک
پیش طبع او هوا همچون زمین باشد گران
کی تواند برد پهلو آسمان از پهلوی
کش بود چون میر تاج الملک پور پهلوان
شاه شمس الدین قوام دولت و فخر ملوک
بوالمعالی شاه آزادان و خورشید زمان
از سخاوت بر همه میران عالم کامگار
از شجاعت بر همه شاهان گیتی کامران
خوبروی و خوب رای و خوب گوی و خوب کار
نیک بخت و نیک فال و نیک دین و نیک دان
میش و پشه کبک و هره گر نظر یابند ازو
هر یکی یابند تایید و رشادت بی گمان
میش بندد شصت شیر و پشه بندد دست پیل
کبک جنگد با عقاب و هره با ببر بیان
خدمتشرا مردم دانا کمر بندد مدام
مدح او گوید همیشه هرکه باشد مدح خوان
گر ز شکر تلخ بر دشمن حدیثی افکند
در دهانش چون شکر در آب بگدازد زبان
تا نباشد در جنان هرگز تن کس دردمند
تا نباشد در سقر هرگز دل کس شادمان
بر بداندیشان تو بادا جنان همچون سقر
بر هواخواهان تو بادا سقر همچون جنان
تا فزون از جاودان هرگز نماند هیچ کس
عمر و ملک هر دوتان بادا فزون از جاودان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و جذبهای بیپایان نسبت به معشوق خود سخن میگوید. او معشوق را به گلهای بهاری و سنگهای قیمتی تشبیه میکند و ابراز میدارد که دیدار او برایش به اندازه جان عزیز است. شاعر تلخی جدایی و اشکهایش را بیان میکند و از زیبایی معشوق و اثرات عشق او بر جانش میگوید.
شاعر همچنین به وصف شخصیت والای یک پادشاه میپردازد که هم از لحاظ فضایل اخلاقی و هم شجاعت بینظیر است. او کرامت و سخاوت این پادشاه را ستوده و او را به عنوان شاهی برتر و شایسته معرفی میکند که عدالت و مهربانی او مرزها را درنوردیده و تأثیرش بر مردم مثبت و سازنده است.
در پایان، شاعر آرزو میکند که این پادشاه از دو جنبه عمر و سلطنت، همیشه پرآرزو و پایدار باشد. به طور کلی، این شعر توصیفی از عشق و محبتِ عمیق به یک معشوق و در عین حال ستایش از ویژگیهای برجسته یک پادشاه است.
هوش مصنوعی: دل مرا دختری زیبا و گرانقدر به چنگ آورد که برای دیدار او، جان و زندگیام را به بند کشیدهام.
هوش مصنوعی: زمانی که آرزوهای او با گل و آب ترکیب شوند، دل مثل چوبی که آتش هوای او را به جان میگیرد، به شدت مشتاق و ناآرام میشود.
هوش مصنوعی: آن شخص، مانند گلنار بهاری، چهرهای زیبا و دلانگیز دارد. اشکهای من همانند مرجان درخشان است و چهرهاش مانند جشن مهرگان، رنگ و جلا دارد.
هوش مصنوعی: عطر انگشتانش همچون بوی خوش عنبر است و او را با زیبایی و لطافت کافور میتوان مقایسه کرد. جان من نیز مانند دانهای درختی است که پشت سرم از او تأثیر میپذیرد.
هوش مصنوعی: دو لب او مانند میوهای خوشمزه و دلپذیر است، اما برای ما از آن بهرهای نیست. اشک چشم من به خاطر دوری او به رنگ میوهای است که در دلم آرزو کردهام.
هوش مصنوعی: روزهای من همیشه شاداب و پرطراوت به خاطر زیبایی و حضور او بود، در حالی که روزهای او به خاطر چهره و چشمهای من همیشه غمگین و پر از خشکی به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و تلخی عشق اشاره دارد. در آن، به این موضوع اشاره میشود که در دل یک رابطه، هم لحظات شیرین و دلپذیر وجود دارد و هم درد و رنج. تصویر زنبوری که بر روی برگ لاله نشسته، نماد زندگی عاشقانهای است که در آن هم شوق و لذت وجود دارد و هم خطر و آسیب. به عبارتی، عشق میتواند هم زیبا و خوشایند باشد و هم دردناک و آزاردهنده.
هوش مصنوعی: مژگان او مانند تیر است که به قلب من رسیده و باعث غم و اندوه شده، و من نیز مانند کمان، همیشه تحت تاثیر آن تیر قرار دارم و هر لحظه به طریقی به آن واکنش نشان میدهم.
هوش مصنوعی: همیشه تیر از کمان به سوی هدف پرتاب میشود، اما در مورد من، این تیرها مانند مژگان آن معشوق هستند که به قلب من اصابت میکنند.
هوش مصنوعی: او نسبت به من مهربان است و من عشق و محبت خود را به او ابراز کردهام. ابراز محبت به کسی که مهربان است، همیشه خوب و خوشایند است.
هوش مصنوعی: نرگس زیبا و خونریز او به خاطر آشفتگی و هیجان و التهاب به حالت ناپایداری درآمده است، به مانند زمانی که بر اثر نبرد با دشمنان خنجر پادشاه جهان به درستی و آرامش نمیرسد.
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاه جهانیان، منصور جستان است که هم به خاطر شجاعتش مشهور است و هم به خاطر داستانهایش شناخته میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی از تیغ او بمیرد، برای او کشتن زحمت و ناگواری نمیآورد، زیرا دست او با نعمتها همراستا میشود.
هوش مصنوعی: ارغوان به خاطر دشمنانش به حالت نیکویی نمیرسد، و گیاه شنبلید (یک نوع گیاه معطر) نیز از خون دشمنانش موادی را به دست میآورد، مانند ارغوان که از بدیهای دشمنانش متأثر میشود.
هوش مصنوعی: در برابر قدرت و توانایی او، دریا مانند بیابان و آهن مانند نرمی و سبکی پارچهای نازک قرار میگیرد. این نشاندهندهی عظمت و تاثیر او بر هر چیزی است.
هوش مصنوعی: همه جهان برای خدمت به او آماده و متعهد هستند، ولی جز خداوندی که در عرش نشسته است، هیچکس به اختیار و میل خود این مسئولیت را نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: مردم با صلح و جنگ، ابزارها و احساسات مختلف زندگی را تجربه میکنند؛ شادی و غم، لذت و درد، و همچنین سود و زیان را در زندگی خود دارند.
هوش مصنوعی: شرم و حیا او آنچنان بسیار است که قابل شمارش نیست، عدالتش از هر عددی فراتر میرود، فضیلتش بیش از آن چیزی است که بتوان تصور کرد، و قدرتش در نبرد و جنگ نیز از هر توانایی دیگر بیشتر است.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر خدمت به او به زمین میآید و سیاره مشتری به خاطر نعمت و خوشبختی او از آسمان نمایان میشود.
هوش مصنوعی: آدمیان شب و روز به دنبال ثروت و گنج هستند و در این میان، جان خود را فدای دیگران کردهاند، در حالی که خودشان هم از آن ثروت بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: بخشش او حد و مرز ندارد و نعمتهایش شمارشناپذیرند. عمر او جاودانه است و سلطنتش نیز بیپایان است.
هوش مصنوعی: در اینجا میتوان گفت که وجود فردی با شخصیتی با حلم و صبوری، باعث میشود که مشکلات و سختیها مانند هوا و بیوزن به نظر برسند. این در حالی است که در مقابل، اگر شخصیتی با طبع تند و ناآرام باشد، حتی چیزهای ساده و طبیعی مانند هوا نیز به نظر سنگین و دشوار میآیند. در واقع، رفتار و شخصیت هر فرد به نوعی بر ادراک آنها از دنیا تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: کیست که بتواند در کنار آسمان قرار گیرد، درحالیکه پهلویی را که مانند میر تاج الملک، فرزند پهلوان است، به دوش دارد؟
هوش مصنوعی: روحاللهی با مقام سلطنت و قدرت بینظیر، که همواره درخشنده و مورد توجه دیگران است. او مانند خورشید در زمان خود میدرخشد و باعث فخر و مباهات سرزمین و ملت خویش است.
هوش مصنوعی: کسی که سخاوت دارد، بر تمام افراد موفقتر است و آنکه شجاعت دارد، بر تمام پادشاهان دنیا موفقتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: تو چهرهٔ زیبا و نیکویی داری، نظر و اندیشهات هم نیکوست، سخنانت دلنشین و کارهایت نیز نیکو و پسندیده است. همچنین خوشبخت و خوششانسی، دینت درست و راستیات نیز قابل ستایش است.
هوش مصنوعی: اگر میش و پشه و کبک و هر موجودی به او نگاه کنند، هر یک به طور یقین از او تأیید و شجاعت مییابند.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر کشیده میشود که موجودات کوچک و بزرگ در مقابل یکدیگر به مبارزه میپردازند. میش در برابر شیر، پشه در برابر فیل، و کبک با عقاب میجنگد. این تضادها نشاندهندهی نبرد و رقابت در دنیای طبیعی است، جایی که هر موجودی به نوعی تلاش میکند تا از خود دفاع کند یا بر دیگری غلبه کند.
هوش مصنوعی: مردم آگاه همیشه به خدمت او میپردازند و هر کسی که در این مسیر باشد، مدح و ستایش او را میگوید.
هوش مصنوعی: اگر کسی از شیرینی تلخ حرفی را به دشمن بزند، مانند شکر که در آب حل میشود، زبان او نیز به راحتی نرم و تغییر میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در بهشت کسی درد و رنج نداشته باشد، دل هیچکس در جهنم شاد نخواهد بود.
هوش مصنوعی: به کسانی که بداندیش و حسود هستند، عذابی سخت و سنگین مانند جهنم بر آنان نازل شود، و به آنانی که هوادار تو هستند، نیکی و رحمت و بهشتی پر از خوشبختی داده شود.
هوش مصنوعی: هرگز هیچ کس نمیتواند بیشتر از عمر جاودانه بماند، بنابراین زندگی و سرزمین شما هم باید فراتر از جاودانگی باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.