بود محال مرا داشتن امید محال
به عالمی که نباشد همیشه بر یک حال
از آن زمان که جهان بود حال زینسان بود
جهان بگردد لیکن نگرددش احوال
دگر شوی تو و لیکن همان بود شب و روز
دگر شوی تو و لیکن همان بود مه و سال
محال باشد فال و محال باشد زجر
مدار بیهده مشغول دل به زجر و به فال
مگوی خیره که چون رسته شد فلان اعوان
مگوی خیره که چون برده شد فلان ابدال
تو بندهای سخن بندگانت باید گفت
که کس نداند تقدیر ایزد متعال
همیشه ایزد بیدار و خلق یافته خواب
همیشه گردون گردان و خلق یافته هال
دل تو بستهٔ تدبیر و نالد از تقدیر
تن تو سخرهٔ آمال و غافل از آجال
عذاب یاد نیاری به روزگار نشاط
فراق یاد نیاری به روزگار وصال
نبود شهر در آفاق خوشتر از تبریز
به ایمنی و به مال و به نیکوئی و جمال
ز ناز و نوش همه خلق بود نوشانوش
ز خلق و مال همه شهر بود مالامال
در او به کام دل خویش هر کسی مشغول
امیر و بنده و سالار و فاضل و مفضال
یکی به خدمت ایزد یکی به خدمت خلق
یکی به جستن نام و یکی به جستن مال
یکی به خواستن جام بر سماع غزل
یکی به تاختن یوز بر شکار غزال
به روز بودن با مطربان شیرین گوی
به شب غنودن با نیکوان مشگین خال
به کار خویش همی کرد هر کسی تدبیر
به مال خویش همی داشت هر کسی آمال
به نیم چندان کز دل کسی برآرد قیل
به نیم چندان کز لب تنی برآرد قال
خدا به مردم تبریز بر فکند فنا
فلک به نعمت تبریز برگماشت زوال
فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز
رمال گشت جبال و جبال گشت رمال
دریده گشت زمین و خمیده گشت نبات
دمنده گشت بحار و رونده گشت جبال
بسا سرای که بامش همی بسود فلک
بسا درخت که شاخش همی بسود هلال
کز آن درخت نمانده کنون مگر آثار
وز آن سرای نمانده کنون مگر اطلال
کسی که رسته شد از مویه گشته بود چو مو
کسی که جسته شد از ناله گشته بود چو نال
یکی نبود که گوید به دیگری که مموی
یکی نبود که گوید به دیگری که منال
همی به دیده بدیدم چو روز رستاخیز
ز پیش رایت مهدی و فتنهٔ دجال
کمال دور کناد ایزد از جمال جهان
کمی رسد به جمالی کجا گرفت کمال
چنان که باید بگذاشتم همی شب و روز
به ناز و باده و رود و سرود و غنج و دلال
به مهر بود دل من ربوده چند نگار
به فضل بود دل من سپرده چند همال
بدان همال همی دادمی به علم جواب
وزان نگار همی کردمی به بوسه سؤال
یکی گروه به زیر اندر آمدند ز مرگ
یکی گروه پریشان شدند از آن اهوال
ز رفتگان نشنیدم کنون یکی پیغام
ز ماندگان بنبینم کنون بها و جمال
گذشت خواری لیک این از آن بود بدتر
که هر زمان به زمین اندر او فتد زلزال
زمین نگشتی لرزان اگر نکردی پشت
بحکم شاه ستوده دل و ستوده خصال
چراغ شاهان مملان که پیش تیغ و کفش
یکیست شیر و شگال و یکیست سیم و سفال
ز گال گردد با مهر او برنگ عقیق
عقیق گردد با کین او برنگ ز گال
بگاه رادی رادان ازو زنند مثل
بگاه مردی مردان ازو برند مثال
بروز بزم بود کفش آفتاب نما
بروز رزم بود تیغش آسمان تمثال
جهان نباشد با جود او یکی ذره
زمین نه سنجد با حلم او یکی مثقال
بلای جان معادی توئی به روز نبرد
حیات جان موالی توئی بروز نوال
سزد که شاهان گاه ترا نماز برند
که سجده گاه سعود است و قبله اقبال
خدای تیغ ترا از ازل بزال نمود
ز بیم تیغ تو نازاده خشک شد سر زال
اگر تو خشم کنی بر هژبر گور افکن
وگر تو کینه کشی از پلنگ آهو مال
یکی بچنگال از خشم برکند دندان
یکی بدندان از دست بفکند چنگال
نهال نیک نروید مگر ز نیک درخت
درخت نیک نخیزد مگر ز نیک نهال
جمال و حسن پدر داری و عجب نبود
پدرت هم ز پدر یافته است حسن و جمال
اگرچه خیل بود روز جنگ پشت ملوک
تو پشت خیلی در روز جنگ و گاه جدال
بدست و تیغ تو آراسته است مردی و ملک
چو دست و پای عروسان بباره و خلخال
خدایگانا کار جهان چنین آمد
گهی نشاط و سرور و گهی بلا و ملال
از آن غمی که گذشته است بر تو یاد مکن
وزان بدی که نیاید بسوی تو مسگال
غم گذشته کشیدن بود محال مجاز
غم نیامده بردن بود مجاز محال
بخواه باده بر آوای مطربان جمیل
بگیر ساغر بر یاد مهتران جمال
همیشه تا نبود سرو را ز لاله طراز
همیشه تا نبود ماه را ز مشک شکال
بسان ماه بتاب و بسان مشگ ببوی
بسان لاله بخند و بسان سرو ببال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناپایداری و تغییرات مداوم دنیای واقعی است. شاعر به محال بودن امید به ثبات و حالت دائمی در جهان اشاره میکند و اشاره میکند که انسانها درگیر آرزوها و آمال خود هستند، در حالی که سرنوشت و تقدیر بر آنها حاکم است. شرایط زندگی همیشه در حال تغییر است و هیچ چیز دائمی نیست. شاعر خاطرات شهر تبریز را با زیباییها و نعمتهایش به یاد میآورد و به فعالیتهای مختلف انسانها در جامعه اشاره میکند. همچنین، در نهایت، با دعوت به لذت بردن از زندگی و شادی در لحظات حال، به خواننده یادآوری میکند که غم و اندوه تنها به یادگذشتهها مرتبط است و نباید مانع زندگی در حال حاضر شود.
هوش مصنوعی: امید داشتن به چیزهایی که نمیتواند همیشه ثابت بماند، برای من غیرممکن است، زیرا در دنیا نمیتوان انتظار داشت که اوضاع همیشه یکسان باشد.
هوش مصنوعی: از زمانی که دنیا به وجود آمده، وضعیتش به همین شکل بوده است. دنیا ممکن است تغییر کند، اما حال و احوالش تغییر نمیکند.
هوش مصنوعی: تو تغییر میکنی، اما شب و روز همانطور میمانند. تو تغییر میکنی، اما ماه و سال همانند قبل باقی میمانند.
هوش مصنوعی: امکان ندارد که به پیشگویی یا زجر از کارهای بیهوده دل خوش کرد. نباید به زجر و پیشگویی پرداخته و خود را مشغول این مسائل کرد.
هوش مصنوعی: نگو که اگر فلان افراد به جایی برسند یا فلان برگزیده به مقام و مرتبهای دست یابد، چه خواهد شد. این حرفها را رها کن و به کارهای خود بپرداز.
هوش مصنوعی: تو باید از حرفهای بندگانت پیروی کنی، زیرا هیچکس نمیداند سرنوشت و تقدیر خداوند بزرگ چگونه است.
هوش مصنوعی: خداوند همیشه بیدار و آگاه است، در حالی که مردم در خواب و غفلت به سر میبرند و چرخش دنیا همچنان ادامه دارد.
هوش مصنوعی: دل تو گرفتار برنامهریزیهای خودت است و از سرنوشت شکایت میکند، در حالی که جسم تو در معرض آرزوها و خواستهها قرار دارد و از زمان مرگ غافل است.
هوش مصنوعی: به خاطر نیاور که در روزهای شاد، به دوری و جدایی فکر کنی و همچنین در روزهای نزدیک و وصال، به یاد فراق نباشی.
هوش مصنوعی: در هیچ جایی از دنیا، جایی بهتر از تبریز از نظر امنیت، ثروت، زیبایی و نیکویی نیست.
هوش مصنوعی: از ناز و زیبایی همه مردم مسحور شدهاند، و به خاطر روشنی در شهرت و ثروت، شهر پر از دارایی و نعمت است.
هوش مصنوعی: هر کسی در او به خواستههای خود مشغول است، چه امیر باشد، چه بنده، چه سالار و چه فردی فاضل.
هوش مصنوعی: در زندگی، هر فردی به یک هدف خاص مشغول است؛ برخی برای رضایت و خدمت به خداوند تلاش میکنند، برخی دیگر به خدمت به مردم و جامعه میپردازند، عدهای در پی کسب شهرت و نامآوری هستند و گروهی نیز برای جمعآوری ثروت و دارایی میکوشند.
هوش مصنوعی: یک نفر برای نوشیدن جام شراب غزل را میشنود و شاداب میشود، و نفر دیگر با بیتابی و شتاب به دنبال شکار آهو میدود.
هوش مصنوعی: در روز با نوازندگان خوشصدا و دلنشین همراه بودن بهتر است تا در شب با افرادی که زیبایی خاصی دارند، اما در خواب به سر ببرند.
هوش مصنوعی: هر کسی در تلاش است که به کار خود بپردازد و در عین حال به فکر دارایی و آرزوهای خود نیز باشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی از دلش به اندازه نصفی برآید، بر لب او نیز به اندازه همان مقدار سخن خواهد آمد.
هوش مصنوعی: خداوند سرنوشت مردم تبریز را به تباهی دچار کرد و آسمان نعمتهایش را بر این شهر نازل کرد اما آن نعمتها به زودی از بین رفت.
هوش مصنوعی: بالا و پایینها تغییر میکنند و آنچه که در ابتدا به نظر بزرگ میرسد، ممکن است در ادامه کوچک شود. در این روند، طبیعت و کوهها نیز دستخوش این تغییرات هستند و نقشهای خود را تغییر میدهند.
هوش مصنوعی: زمین دچار تغییراتی شد و گیاهان به سمت پایین خم شدند. دریاها پرآب و کوهها نیز سر به سوی آسمان برداشتند.
هوش مصنوعی: بسیاری از خانهها وجود دارند که سقفشان به آسمان میرسد و درختان زیادی هستند که شاخههایشان به قمر نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: از آن درخت حالا جز نشانهای باقی نمانده و از آن خانه نیز تنها ویرانههایی به جا مانده است.
هوش مصنوعی: کسی که از گریه و زاری رهایی یافته است، مانند مویی نرم و لطیف شده است. و کسی که از فریاد و ناله فرار کرده، به مانند نالی، آرامش یافته است.
هوش مصنوعی: هیچ کس وجود ندارد که به دیگری بگوید: "دردی نیست" یا "نگران نباش".
هوش مصنوعی: من در روز قیامت و رستاخیز، به چشم خود میدیدم که چگونه پرچم مهدی و آشوبهای دجال در پیش روی من قرار دارد.
هوش مصنوعی: خداوند کمال را از زیباییهای دنیا دور ساخته است، زیرا زیباییای که او دارد، بسیار افزونتر و کاملتر از زیباییهای این جهان است.
هوش مصنوعی: من هر شب و روز را با آرامش، شراب، نغمهها، رقص و زیبایی گذراندم.
هوش مصنوعی: دل من به عشق چندین زیبا روی افسون شده است و به نعمت و بخشش چندین یار دیگر سپرده شده است.
هوش مصنوعی: من علم را به خوبی جواب میدادم و از سوی دیگر، به زیبایی میپرسیدم و او را با بوسه پاسخ میدادم.
هوش مصنوعی: گروهی به زیر افتادند و مرگ را تجربه کردند و عدهای دیگر از آن وضعیت به هم ریختند و نگران شدند.
هوش مصنوعی: از مردگان هیچ پیغامی نشنیدم، اما اکنون به تماشای زیبایی و ارزش ماندگان مینگرم.
هوش مصنوعی: گذشتن از خواری خوب است، اما این بدتر بود که هر لحظه بر او بلایی نازل میشود و در زمین او زمینلرزهای رخ میدهد.
هوش مصنوعی: اگر زمین به لرزه درنیامده، به خاطر این است که تو به حکمت و رفتار نیکو از سوی شاه اعتنا نکردی.
هوش مصنوعی: چراغ حکمرانان در مقابل نابرابریهای شدید اجتماعی، نشان میدهد که در نهایت، همه انسانها در برابر قدرت و ثروت یکسان هستند. آنها ممکن است ظاهر و شکلهای مختلفی داشته باشند، اما در عمق وجود، تفاوت چندانی ندارند. شیر و شغال، نقره و سفال، هر دو از لحاظ ارزشی در موقعیتهای متفاوت قرار دارند، اما در نهایت همه ما انسانیم و ارزش واقعیمان به چیزهای مادی بستگی ندارد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر تغییراتی است که در اثر عشق و نفرت ایجاد میشود. عشق میتواند انسان را به جایی برساند که در زیبایی و درخشندگی مثل عقیق باشد، در حالی که نفرت میتواند او را به حالت زوال و کم رنگی بکشاند. به عبارت دیگر، احساسات عمیق میتوانند تأثیرات شگرفی بر وضعیت روحی و ظاهری فرد داشته باشند.
هوش مصنوعی: در زمان خوشی و آرامش، مردان بزرگ و قوی از او یاد میکنند و او را مثال میزنند.
هوش مصنوعی: در این شعر، توصیف دو حالت مختلف از زندگی و فعالیت انسان ها وجود دارد. در یک سو، اشاره به روزهای جشن و خوشی است که در آن، مردم به مراسم و بزم میپردازند و در طرف دیگر، به روزهای جنگ و مبارزه اشاره شده که در آن، افراد به سلاح و آمادگی برای نبرد میپردازند. در اینجا "کفش آفتاب نما" نمادی است از جلال و زیبایی در روزهای خوب، و "تیغ آسمان تمثال" نمایانگر قدرت و جدیت در روزهای سخت و مبارزه است. این دو حالت نشاندهندهی چرخش زندگی و تجربیات مختلف انسانهاست.
هوش مصنوعی: جهان با generosity و بخشش او یکی نیست؛ حتی یک ذره زمین در برابر صبر و شکیبایی او ارزشش به یک مثقال هم نمیرسد.
هوش مصنوعی: تو در روزهای سخت و دشوار زندگی، زحمت و رنج من هستی و در روزهای خوش و سرشار از نعمت، مورد لطف و محبت من هستی.
هوش مصنوعی: شایسته است که پادشاهان گاهی به تو احترام بگذارند، زیرا تو محل عزت و موفقیت هستی.
هوش مصنوعی: خدا از ابتدا تیغ تو را به شکل خاصی آفرید، و به خاطر ترس از تیغ تو، فرزندانی که از نسل زال بودند، خشک و نازا شدند.
هوش مصنوعی: اگر تو عصبانی شوی، ممکن است دیگران را به شدت آسیب برسانی و اگر هم کینه به دل بگیری، میتوانی به ضعفا ضربه بزنی.
هوش مصنوعی: یکی از افراد به خاطر خشمش دندانش را با چنگالش میکند و دیگری چنگالش را با دندانش میشکند.
هوش مصنوعی: درخت خوب نمیتواند از نهال بد رشد کند و نهال خوب نیز فقط از درخت خوب به وجود میآید.
هوش مصنوعی: زیبایی و نیکی که تو داری، از پدرت به ارث بردهای و جای تعجب نیست چون خود او نیز این زیبایی را از پدرش به ارث برده است.
هوش مصنوعی: باوجود اینکه در روز جنگ، گروه زیادی از جنگجویان پشت سر فرمانروایان بودند، اما در لحظات سخت درگیری و نبرد، باز هم جمعیت بسیاری در اینجا حضور داشتند.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و نیکویی مردان و پادشاهان اشاره دارد و در حقیقت به این مفهوم میپردازد که مانند دست و پای عروسان که با زینتهای مختلف آراسته میشوند، مردان و پادشاهان نیز به وسیلهی شمشیر و دستان خود به زیباترین شکل ممکن زینت داده شدهاند. این ابزارهای زینتی نشاندهندهی قدرت و شجاعت آنها است.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ، سرنوشت دنیا به این ترتیب رقم خورده است که گاهی شادی و خوشی را به ارمغان میآورد و گاهی هم اندوه و ناراحتی.
هوش مصنوعی: به یاد گذشتههای دردناک نباش و نگران بدیها و مشکلاتی که هنوز به تو نگشتهاند، نباش.
هوش مصنوعی: تحمل غمهای گذشته غیرممکن است و برداشتن غمهای آینده هم نابجا و غیرواقعی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: از نوشیدن شراب به همراهی آهنگهای خوشایند لذت ببر و لیوان را به یاد پیشوایان زیبا پر کن.
هوش مصنوعی: هر زمان که سرو نیفتد از لاله زیباییاش، و هرگاه که ماه از عطر مشک دور باشد، زیبایی و جذابیتها به چشم نمیآیند.
هوش مصنوعی: سعی کن همچون ماه روشن و درخشان باش، مانند مشک عطر افشانید، مانند گل لاله بخندید و مانند سرو راست و استوار بایستید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.