چهره ام دیده چه حاصل که بخون کرد نکار
که برون نقش ونگارست و درون ناله زار
در جواب او
گور ظلم نگر از رخت پر از نقش و نکار
که برون نقش و نگارست و درون ناله زار
در صف زخت که عنبر چه بود صدرنشین
گوی بر بسته که باشد که در آید بشمار
ای که مهلک جهه جامه نخواهی که قویست
کاش میبود بدرزیت ازینجامه هزار
برکسوندار نباید که بود صاحب ریش
در کتاب نمدی یافته انداین اخبار
خلق را باد چو از گرمی موئینه زدست
بیداکر نیز زد او را تو مدان دور از کار
هر که در البسه پک بیت چوقاری گوید
مینهم جامه ببالایش و بر سر دستار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بررسی تضاد بین ظاهر و باطن انسانها میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که ظواهر زیبا و نقش و نگارهای موجود بر روی چهرهها ممکن است فریبنده باشند، اما در درون آنها دلی غمزده و نالهای وجود دارد. او همچنین میان شخصیتها و ظواهر مختلفشان مقایسههایی انجام میدهد و به نادرستیهایی که ممکن است در جامعه وجود داشته باشد، اشاره میکند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که نباید به ظواهر بسنده کرد و باید به درون افراد دقت کرد.
هوش مصنوعی: چهرهام چه فایدهای دارد وقتی که بر اثر خون و غم، فقط نشانهها و زینتها بیرون نمایان است و درونم پر از ناله و درد است؟
هوش مصنوعی: به گور ظلم نگاه کن، صورتت پر از طرح و نقش است، اما بیرون فقط زیبایی دیده میشود و درون، صدای ناله و زاری وجود دارد.
هوش مصنوعی: در صف زیبایی تو، خوشبویی عطر عنبر در مقام اول قرار دارد. شاید به همین خاطر است که نمیتوان به راحتی به آن دست یافت.
هوش مصنوعی: ای کسی که به دلیل قدرت زیادت، دیگر نیازی به پوشیدن لباس نیست، کاش میتوانستم از این لباس هزاران بار بدرزم و از آن جدا شوم.
هوش مصنوعی: نباید کسی که محجبه است، صاحب ریش باشد؛ چرا که در کتاب نمدی به این اخبار اشاره شده است.
هوش مصنوعی: خلق را باد چون از گرمی موئینه زدست، مراوان اندیشه نکن، که تو از کار دور افتادهای.
هوش مصنوعی: هر کسی که در لباس پاک و شیک باشد، باید بگوید که من جامهام را بر دوش او میریزیم و بر سرش عمامه میگذاریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر شود بحر کف همت تو موج زنان
ور شود ابر سر رایت تو توفان بار
بر موالیت بپاشد همه در و گوهر
بر اعادیت ببارد همه شخکاسه و خار
ای ز کار آمده و روی نهاده به شکار
تیغ و تیر تو همی سیر نگردند ز کار
گاه تیغ تو بر آرد ز سر دشمن گرد
گاه تیر تو بر آرد ز بر شیر دمار
هیبت تیغ تو و تیر تو دارد شب و روز
[...]
دی در آمد ز در آن لعبت زیبا رخسار
نه چنان مست بغایت ، نه بغایت هشیار
طربی در دل آن ماه نو آیین زنبیذ
اثری در سر آن لعبت زیبا رخسار
از خم زلفش برگ سمنش غالیه پوش
[...]
بوستانبانا امروز به بستان بدهای؟
زیر آن گلبن چون سبز عماری شدهای؟
آستین برزدهای دست به گل برزدهای؟
غنچهای چند ازو تازه و تر بر چدهای؟
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
[...]
هرکه در پیش تو بر خاک بمالد رخسار
ملک کونین مسخّر بودش لیل و نهار
دگران گر به قدم بر سر کوی تو روند
من به سر بر سر کوی تو روم مجنونوار
سلطنت غیر تو کس را نسزد ز انکه به لطف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.