مله را آستر خسقی و والا نرسد
همه کس را به جهان منصب والا نرسد
کس نپوشید به بالای قبا پیراهن
انکه را زیر بود جای به بالا نرسد
جامه صوف کتان گرچه بریسد باریک
کو مخوان نقش که در حسن به کمخا نرسد
دگمهائی که نهادند بمشکین والا
حقش آنست که لولوست به لالا نرسد
پیش جیب و یقه صوف مربع نازم
گرچه بر دامن او دست تمنا نرسد
اینچنین جوز گره کان ز معانی بستم
دانم از بخت بد ار زانکه به جوزا نرسد
قاری این شعر که در البسه درمیبافی
به معانی تو هر بی سر و بی پا نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شاعر در این شعر به موضوعاتی مانند مقام و منزلت اجتماعی، لباسها و نمادها و همچنین نرسیدن به مقامهای عالی اشاره میکند. او میگوید که لباس و ظاهر نمیتواند به واقعیتهای درونی انسانها دلالت کند و برخی ویژگیها و مقامها برای همه دستیافتنی نیست. شاعر به زیبا بودن و نادر بودن چیزها اشاره کرده و میگوید که برای رسیدن به معنای عمیقتر زندگی و مقامهای بلند، نیاز به تلاش و درک عمیقتر داریم. در نهایت، او به بیان این نکته میپردازد که حتی بهترین تلاشها نیز ممکن است به اهداف نرسند اگر معنای واقعی آنها را درک نکرده باشیم.
هوش مصنوعی: هر کسی به مقام و مرتبهی بالا نمیرسد، حتی اگر ظاهرش زیبا باشد. در زندگی، برخی افراد به رغم ظاهرشان، ممکن است از نعمتها و مقامهای بزرگ بهرهمند نشوند.
هوش مصنوعی: هیچ کس پیراهنی بر روی قبا نمیپوشد مگر آنکه جایی که زیر آن قرار دارد، مناسب و شایسته باشد؛ کسی که در زیر جایگاهی ندارد، نمیتواند به بالای آن برسد.
هوش مصنوعی: جامه نازک و کمحجم صوفی اگر چه باریک باشد، نباید به آن ایراد گرفت، زیرا زیبایی و حسن در کمیت نمیگنجد و به کیفیت بستگی دارد.
هوش مصنوعی: دکمههایی که روی پارچههای خوشبو و زیبا قرار دادهاند، این حق را دارند که مانند مروارید ارزشمند باشند، و نباید به چیزهای بیارزش و سطحی بیفتند.
هوش مصنوعی: به خاطر لباس و ظاهر صوفی برایم ارزش دارد، هرچند نتوانم به او دست درازی کنم یا درخواست کنم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در زندگی، شرایط ناخوشایندی پیش آمده و به همین دلیل نمیتوانم به اهداف خود دست پیدا کنم. احساس میکنم که در این مسیر با موانع و دشواریهایی روبرو شدهام که مانع از رسیدن به آرزوهایم میشود.
هوش مصنوعی: این شعر به این مفهوم اشاره دارد که فردی که این شعر را میخواند، به نوعی در هنر یا علم خاصی مهارت دارد و توانایی او در درک عمیق معانی آن، به راحتی برای دیگران که بیتجربه یا نابلد هستند، قابل دستیابی نیست. به عبارت دیگر، فهم عمیق این کلمات نیازمند توانایی و دانش ویژهای است که همهی افراد از آن برخوردار نیستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد
غم هجران به سویتتر از این قسمت کن
کاین همه درد به جان من تنها نرسد
سروبالای منا گر به چمن برگذری
[...]
بوی مهرت به مشام من شیدا نرسد
گنج وصل تو به هر بی سر و بی پا نرسد
حاکمی گر بکشی بنده و گر بنوازی
منع در مصلحت شاه گدا را نرسد
راستی سرو سهی گرچه به قد می نازد
[...]
هیچ شب تیر غمت بر دل شیدا نرسد
که فغانم به مه آهم به ثریا نرسد
آن که وصل تو ز امروز به فردا انداخت
دارم امید کز امروز به فردا نرسد
سنگ بر سینه زنان می رود و ناله کنان
[...]
ناخلف را بکسی فخر ز آبا نرسد
نسب گوهر بی آب بدریا نرسد
رشته طول امل عارف روشندل را
راست چون رشته شمعست بفردا نرسد
بخت چون سدره کام شود عاشق را
[...]
گر ز دنیا بکشی پای، چنان دور بکش
که اگر سعی کنی، دست به دنیا نرسد
من کجا، دسترس قیمت وصل تو کجا
ترسم از مفلسی ام کار به سودا نرسد
خنده گر بر در و دیوار جهان ریخته است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.