گنجور

 
نظام قاری

رفیق مهربان و یار همدم

همه کس دوست میدارند و من هم

در جواب آن

قبای صوف بادستار بیرم

همه کس دوست میدارند من هم

اگر گوئی که میل اطلسم نیست

من ایندعوی نمیدارم مسلم

وگر گوئی که بر مردان روانیست

مصدق دارمت والله اعلم

گزیدن رخت نو بر کهنه رسمست

نه این بدعت من آوردم بعالم

زن ومرد از لباست گشت پیدا

که بنمودت مقنع یا معمم

بغیر از جبه نبود مشفقی کو

رود بر پشت فرزندان آدم

بدستاری منه دل کوبشستن

گزی هر بار از وی میشود کم

مکن پر طاق والا را منقش

که بنیادش نه نبیادیست محکم

بعضو قاری از پشمینه ریشیست

که غیر ازنرمدستش نیست مرهم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
باباطاهر

غمم غم بی و همراز دلم غم

غمم هم‌صحبت و همراز و همدم

غمت مهله که مو تنها نشینم

مریزا بارک الله مرحبا غم

سنایی

چو دانستم که گردنده‌ست عالم

نیاید مرد را بنیاد محکم

پس آن بهتر که ما در وی مقیمیم

شبان و روز با هم مست و خرم

مرا زان چه که چونان گفت ابلیس

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
انوری

مبارک باد و میمون باد و خرم

همایون خلعت سلطان عالم

بلی خود خلعت سلطان بهرحال

مبارک باشد و میمون و خرم

ترا بیرون ز تشریف شهنشاه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه