|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از درد و رنج خود سخن میگوید. او به زخمهای ناشی از نبردهایش اشاره دارد و به خستگی و پوچی زندگی اشاره میکند. با گاز گرفتن لب و لیسیدن خون، احساس نارضایتی و سردرگمیاش را نسبت به زندگی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: من نه از زخمهای ناوک و شمشیر کشته شدهام و نه خستگیهایم از ناخن پلنگ و شیر است.
هوش مصنوعی: دندانهایم را به لب میزنم و خون را به زبانم میمالم. از زندگی خستهام و همواره در حال نوشیدن خون هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم
پندی که خرد دهد من آن نپذیرم
تا روز نهد خیال تو در پیشم
صد چشمه و من ز تشنگی میمیرم
شهریست بزرگ و من بدو در میرم
تا خود زنم و خود کشم و خود گیرم
چون نیست ز عقل ذرّهای توفیرم
تا می چه کنم عقل، کمش میگیرم
دیوانگی عشقِ توام میباید
تا بو که ز زلفِ تو رسد زنجیرم
در راه توَم گر زیم و گر میرم
دل بر که نهم چون زتو دل برگیرم
پیری برِ رحمت تو قدری دارد
چون بر در تو پیر شدم بپذیرم
یارب، به تو در گریختم بپذیرم
در سایهٔ لطف لایزالی گیرم
کس را گذر از جادهٔ تقدیر تو نیست
تقدیر تو کردهای، تو کن تدبیرم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.