این چه شورست که از شوق تو در سر دارم؟
دل پروانه و تمکین سمندر دارم
آهم از پرده دل بی تو شرر می بیزد
شیشه لبریز می و سینه پر آذر دارم
ای متاع دو جهان رنگ به عرض آورده
هان صلایی که ازین جمله دلی بردارم
من و پشتی که به خورشید قیامت گرم ست
تکیه بر داوری عرصه محشر دارم
آن چرا در طرب و این ز چه ره در تعب است؟
خنده بر غفلت درویش و توانگر دارم
کیست تا خار و خس از رهگذرش برچیند؟
دگر امشب سر آرایش بستر دارم
پرتو مهر سیاهی ز گلیمم نبرد
سایه ام سایه شب و روز برابر دارم
سوخت دل بی تو ز وصلم چه گشاید اکنون؟
حسرتت بیشتر و ذوق تو کمتر دارم
کهنه تاریخی داغم نفسم شعله ورست
شرح کشاف صد آتشکده از بر دارم
هم ز شادابی ناز تو به خود می بالم
ریشه در آب ز تار دم خنجر دارم
رازدار تو و بدنام کن گردش چرخ
هم سپاس از تو و هم شکوه ز اختر دارم
مرحبا سوهن و جان بخشی آبش غالب
خنده بر گمرهی خضر و سکندر دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و شوق بیپایان خود به معشوق صحبت میکند. او بیان میکند که دلش در آتش longing برای معشوق میسوزد و احساساتش به شدت تحت تأثیر این عشق قرار دارد. شاعر در دل خود آتش عشق و شوری شدید دارد و در عین حال از غفلت و بیتوجهی به دنیای بیرون مینالد. او به تضاد بین خوشحالی و غم خود اشاره میکند و از گذشتههای سختی که پشت سر گذاشته، میگوید. در نهایت، شاعر به زیبایی و ناز معشوقش اشاره میکند و بر این واقعیت تأکید میکند که عشقش نه تنها آرامش بخش است بلکه همواره در کنار درد و حسرت نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: این چه حالتی است که به خاطر عشق تو در وجودم ایجاد شده است؟ من دلِ عاشق و شوقِ آرامش را دارم، همانند پروانه که به شمع نزدیک میشود و سمندر که به آب عشق میورزد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر دوری تو به شدت میسوزد و دردش مانند شعلۀ آتش است. احساس میکنم که سینهام از عشق پر شده و مانند شیشهای پر از شراب، آمادهی ریختن است.
هوش مصنوعی: ای کالا و سرمایهای که در دو جهان موجود است، به گوش بنشین! من فریادی میزنم که دل مرا با خود ببرد.
هوش مصنوعی: من و پشتی که در روز قیامت به من گرما میدهد، به داوری در روز محشر تکیه کردهایم.
هوش مصنوعی: چرا یکی در خوشی و شادی است و دیگری در رنج و سختی به سر میبرد؟ من به خنده بر سادگی و بیخبری درویش و ثروتمند نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: کیست که بتواند خار و علفهای هرز را از سر راهش کنار بگذارد؟ امشب دیگر برای خودم مامن و آرامشی دارم.
هوش مصنوعی: نور مهر من به قدری قوی است که نمیتواند ظلمت را از من دور کند. سایه من همیشه در کنار من است، چه در روز و چه در شب.
هوش مصنوعی: دل من بدون تو سوخته است؛ اکنون چه میتوانم بکنم؟ حسرت من برای تو بیشتر شده و شادی من از بودن تو کمتر.
هوش مصنوعی: من با یاد گذشتهای دور و آتشین زندگی میکنم، و در دل خود شعلههایی از هزاران معبد آتش پرورش دادهام.
هوش مصنوعی: از سرزندگی و زیبایی تو به خود میبالم، چرا که ریشهام در آب است و در سایهی خنجر، آرامش دارم.
هوش مصنوعی: من رازدار تو هستم و در عین حال، چرخ زمان را مسئول بدنامی میدانم. هم به خاطر تو شکرگزارم و هم از سرنوشت و ستارهها شکایت دارم.
هوش مصنوعی: سلام بر آن آب، که جان و زندگی را به انسان میبخشد! بر من غالب است که در این شادی و سرخوشی، خندیدن بر درماندگی و گمراهی خضر و سکندر را احساس کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به سر کوی تو سوگند، که تا سر دارم
نیست ممکن که من از حکم توسر بردارم
حلقه شد پشت من از بار و من آهن دل
همچنان در هوست روی بدین در دارم
ای که در خواب غروری خبرت نیست که من؟
[...]
باده می نوشم و سودای تو در سر دارم
آیت مصحف سودای تو از بردارم
زرعم اینست که کشتم بهمه عمر عزیز
من ندانم که ازین کشته چه بر بردارم
دل و جانم بچه کار آید امروز؟ که من
[...]
جگری تشنه تر از وادی محشر دارم
دم آبی طمع از ساقی کوثر دارم
گر گهر نیست مرا، چشم گهرباری هست
زر اگر نیست مرا، چهره چون زر دارم
همچنان داغ غریبی جگرم می سوزد
[...]
خم می هست، چه اندیشه ی محشر دارم
پشت چون آینه بر سد سکندر دارم
چون سبو، حیرت این خمکده ام برد از کار
دست برداشته از عالم و بر سر دارم
مایه ی مردم درویش، توکل باشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.