ای ترا و مرا درین نیرنگ
دهن و چشم و دست و دل همه تنگ
هم تو خود در کمین خویشتنی
ای به رخ ماه و ای به خوی پلنگ
هان مغنی که در هوای شراب
می سرایی غزل به ناله چنگ
زخمه می ریز هم بدین انداز
نغمه می سنج هم بدین آهنگ
فرصتت باد ساقی چالاک
ای به دفع غم ایزدی سرهنگ
شیشه بشکن قدح به خم درزن
تا نگنجد درین میانه درنگ
شود انبان ادیم کو آن فیض؟
گردد انده نشاط کو آن رنگ؟
پرتو خاص در نهاد سهیل
باده ناب در دیار فرنگ
شکوه و شکر هرزه و باطل
غالب و دوست آبگینه و سنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف معانی عمیق و احساسات انسانی میپردازد. شاعر به تلخی و فریبندگی زندگی اشاره میکند و از تنگی وجود و احساسات سخن میگوید. او به یک مغنی اشاره میکند که در حال خواندن غزل در حین نوشیدن شراب است و از او میخواهد تا در نواختن ساز به سبک خاصی ادامه دهد. شاعر از ساقی خواسته است که به او یاری کند تا غمها را دور کند و با شکستن شیشه و پر کردن قدح، فرصتی برای شادی و نشاط ایجاد کند. در انتها، او به تضاد بین زیبایی و بیهودگی در زندگی اشاره میکند و به اهمیت لذتهای ناب اشاره میکند.
هوش مصنوعی: تو و من در این بازی فریبنده، به یکدیگر محدود هستیم. چشم و گوش و دستان و دلهای ما همه در این تنگنا قرار دارند.
هوش مصنوعی: تو خود در حال آماده شدن برای مواجهه با خودت هستی، همانطور که زیبایی چهرهات مانند ماه و غرور و سرسختیات مانند پلنگ است.
هوش مصنوعی: ای خوانندهای که در حال و هوای شادی و شراب آواز میخوانی، غزلت را با نالهی ساز همراه کن.
هوش مصنوعی: به این صورت میتوان گفت که به بررسی نغمهها و موسیقی بپرداز و در این راستا، با احتیاط و دقت عمل کن تا بتوانی آهنگها را به خوبی بسنجی.
هوش مصنوعی: ساقی چالاک، امیدوارم که فرصتت همیشه برقرار باشد؛ تویی که گلههای دل را از غم دور میکنی و به نوعی فرمانده این کار هستی.
هوش مصنوعی: شیشه را بشکن و لیوان را به دور بریز تا هیچ چیزی در این میان باعث تاخیر نشود.
هوش مصنوعی: کجا رفته آن نعمت که دل را شاد میکرد؟ کجا رفته آن رنگ و زیبایی که نشاط به آدم میبخشید؟
هوش مصنوعی: در وجود ستاره سهیل، نوری ویژه وجود دارد که شبیه به شراب خالص و ناب در سرزمینهای غربی است.
هوش مصنوعی: محبت و ستایش بیمورد و نادرست معمولاً بر حقیقت و دوستی غلبه میکند، همانند رابطهی بین شیشه و سنگ که یکی از آنها درخشان و زیباست و دیگری سخت و سرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسپاریم دل بجستن جنگ
در دم اژدها ویشک نهنگ
چه فسون ساختند و باز چه رنگ
آسمان کبود و آب چو زنگ
که دگرگون شدند و دیگر سان
به نهاد و به خوی و گونه ورنگ
آن شد از ابر همچو سینه غرم
[...]
ای فگنده امل دراز آهنگ
پست منشین که نیست جای درنگ
تو چو نخچیر دل به سوی چرا
دهر پوشیده بر تو پوست پلنگ
دل نهادی در این سرای سپنج
[...]
شاه کرده است رای زی پوشنگ
هامراهش میست و ساغر و چنگ
گه شرابی همی خورد بشتاب
گه سماعی همی کند بدرنگ
شادی نو کند بهر منزل
[...]
کرد با من زمانه حمله به جنگ
چون مرا بسته دید میدان تنگ
رنج و غم را ز بهر جان و دلم
تیغ پولاد کرد و تیر خدنگ
هر زمانی همی رسد مددش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.