گنجور

 
قاآنی

میر زمانه‌ای که نگردد مرا زبان

در کام جز برای ثنا و دعای تو

ای کاش وعده‌های‌تو درصدق و راستی

بودی چو شعرهای من اندر ثنای تو

اکنون مرا رسیده به خاطر لطیفه‌ای

از وعدهٔ دروغ کلاه و قبای تو

جاوید تاکه هست به دیوان روزگار

نام و نشان مدح من و مرحبای تو

وارونهٔ کلاه که گفتی برای من

وارونهٔ قباکه ندادی برای تو

بگذشتم‌ از کلاه و قبا چون شد آن کتاب

کش وصف کرد فک‌رت معجزنمای تو

اعدات از جفای تو یارب چه می‌کشند

گر این بود وفای تو با اولیای تو

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

در کوه پیش کبکان خواندم ثنای تو

کبکان شدند بسته به دام بلای تو

بر چشم سرمه کرده دویدند تا همه

روشن کنند دیده به عز لقای تو

امیر معزی

ای چرخ پیر بندهٔ تدبیر و رای تو

ای اختران چرخ همه خاک پای تو

هرچند روشن‌اند و بلند آفتاب و ماه

دارند روشنی و بلندی ز رای تو

جز کردگار عالم و سلطان روزگار

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سوزنی سمرقندی

ای صدر دین و دنیا بادا بقای تو

منشیندا کسی بجز از تو بجای تو

بیگانه باد با تو غم و آشنا طرب

بادا ببحر لهو طرب آشنای تو

بر کلک تست تکیه گه ملکت زمین

[...]

قوامی رازی

ای فخر روزگار من اندر ثنای تو

با دست عمر آنکه نجوید رضای تو

دارنده جهانی و جان آفرین خلق

منت بود که جان بدهند از برای تو

هربنده ای که طاعت تو ناورد به جای

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

ای بر میان چرخ کمر از وفای تو

وی بر زبان خلق دعا و ثنای تو

آراستست خطبه بفرخنده نام تو

وافروختست سکه بفر و بهای تو

انصاف نوبهار ز تاثیر عدل تست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جمال‌الدین عبدالرزاق
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه