گنجور

 
قاآنی

ای حسن تو چون فتنهٔ چشم تو جهانگیر

صد سلسله دل در خم زلف تو به زنجیر

عشق من و رخسار تو این هردو جهانسوز

حسن تو و گفتار من این هردو جهانگیر

قدم چو کمان قد تو چون تیر از آن‌رو

تند از برِ من می‌گذری چون ز کمان تیر

هر آیهٔ رحمت که در انجیل و زبورست

هست این همه را روی تو، ترسا بچه تفسیر

از حیرت خورشید جمال تو ز هرسو

از خاک بر افلاک رود نعرهٔ تکبیر

از نالهٔ من مهر تو با غیر فزون شد

الحق خجلم از اثر نالهٔ شبگیر

ریزد ز زبانم شکر و مشک به خروار

هرگه که کنم وصف لب و زلف تو تقریر

وز آتش شوقی که بود در نی کلکم

نبود عجب از نامه که سوزد گه تحریر‌

با قامت یاری چو تو گیتی همه کشمر

با چهرنگاری چو تو عالم همه کشمیر

وصل تو به پیرانه سرم باز جوان کرد

گر هجر تو بازم به جوانی نکند پیر

دیدم ز غمت دوش یکی خواب پریشان

وامروز شدش وصل سر زلف تو تعبیر

ابروی تو ای ترک مگر تیغ امیرست

کآ‌ورده جهان را همه در قبضهٔ تسخیر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قطران تبریزی

برخیز و بمیخانه خرام ای بت کشمیر

می خور که بمی گردد اندوه جوان پیر

آن ناقد هر گوهر و آن کاشف هر راز

کز رطل همی خندد چون برق بشبگیر

گر بوی بسنگ آرد سنبل دمد از سنگ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
خواجوی کرمانی

معلوم نگردد سخن عشق بتقریر

کایات مودت نبود قابل تفسیر

مرغان چمن را بسحر همنفسی نیست

در فصل بهاران بجز از ناله شبگیر

زینگونه چو از درد بمردیم چه درمان

[...]

سیدای نسفی

عمریست تو را بر سرسید گذری نیست افتاده بزنجیر

با یاد تو از زندگی او اثری نیست چون کودک تصویر

آهوی تو را سوی ایران نظری نیست از ماست چه تقصیر

از حال پریشان کمالت خبری نیست هیهات چه تدبیر

نورعلیشاه

هر نقش که بر لوح قضا خامه تقدیر

درزایچه طالع هر کس زده تحریر

یکنقطه ازآن حال شود گرچه باصلاح

تجدید کند دایره ها موجد تدویر

روز ازلم قرعه چو در جرعه کشی رفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه