قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۵ - در توصیف زلف و تخلص بنام نامی مظهرالعجایب غالب کل غالب علیبن ابیطالب علیه السلام گوید
تو ای نیلوفر بویا که خورشیدت دلیلستی
شب یلداستی مه را که بس تار و طویلستی
پناه گلشن رضوان و خلوتخانهٔ قدسی
شبستان ملک یا آشیان جبرئیلستی
گهی دور قمر را دود آتشگاه نمرودی
گهی بر گرد گل ریحان بستان خلیلستی
گهی در بر کف موسی ترا گه طلعت یوسف
ز نیل سوده پیچان موجزن دریای نیلستی
گهی در آتشوگاهی میان طشت خون اندر
سیاه و سوخته مانا سیاووش قتیلستی
چو تر گردد بریزد مشک از هم بس شگفت آید
به قید عاشقان ای زلف تر زنجیر پیلستی
به خلد و سلسبیلش راه نبود مرد عاصی را
تو عاصیاز چهردر پابن خلد و سلسبیلشی
تو را در سایه طاووس بهشت ای سایهٔ طوبی
غلطگفتمکه طوبی را به سر ظل ظلیلستی
شنیدستم که مار آید دلیل خلد شیطان را
سیه ماری به سوی خلد شیطان را دلیلستی
بجز از سایهٔ تو کی توان جستن عدیل تو
بهروی یار خزم زی که بییار و عدیلستی
مرا بر نیلیستی دیده شنجرفی به هجر اندر
تو را تا تودهٔ شنجرف اندر زیر نیلستی
قرامحمود یا خود شاملو ای طرهٔ جانان
سیه خیمه ترا اندر چه گلشن وز چه ایلستی
بیفشان خویش را تا گویمت تبت کجا باشد
بهخود بشکن بگویم تا به چینت چند میلستی
ز تیره ابر نوروزی همی بارد به لالستان
هرا دو دیده لالستان و تو ابر بخیلستی
بههرکس وعدهٔ فردوس اعلی از تو در طاعت
مگر خاک ره شاهنشه دین را وکیلستی
پناه دین حق نفس نبی مقصود حرف کن
علی کایینهٔ ذات خداوند جلیلستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف زیباییها و ویژگیهای نیلوفر است که به عنوان نماد روشنایی و عشق به تصویر کشیده شده است. شاعر به بازیهای نور و سایه در میان گلها و موجودات بهشتی اشاره میکند و زیبایی و جذابیت نیلوفر را با ماه، آتش، و دیگر نمادهای طبیعی مقایسه میکند. همچنین، شاعر از عواطف عمیق و جستجوی عشق و دوستی سخن میگوید و به نقش دین و معنویت در زندگی اشاره میکند. نیلوفر نماد زیباییهای بهشتی و عشق است، و در این شعر به زوایای مختلف آن پرداخته شده است.
هوش مصنوعی: ای نیلوفر خوشبو، روشنایی تو میتابد و در شب یلدا، ماه را که بسیار تاریک و بلند است، روشن میکنی.
هوش مصنوعی: پناهگاه باغ بهشت و مکانهای مقدس، محل آرامش و آسایش فرشتگان است.
هوش مصنوعی: گاهی دور قمر، آتش شعلهور نمرود را میبینیم و گاهی دور گل ریحان باغ خلیل (ابراهیم) هستیم.
هوش مصنوعی: گاهی در آغوش تو، مانند موسی، سرشار از نعمت و رحمت هستم و گاهی نیز مانند یوسف، در حالتی جذاب و زیبا در میان طوفان دریا که نماد زیبایی و شگفتی است، شناورم.
هوش مصنوعی: گاهی در آتش و گاهی در میان تشت خون، چون سیاوش، قتیل و سرانجامی سیاه و سوخته را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: هنگامی که موهای تو خیس میشود، بوی خوشی از آن منتشر میشود که عاشقان را شگفتزده میکند؛ زیرا این زلف خیس همچون زنجیری از فیلهای قوی است.
هوش مصنوعی: مردان نافرمان به بهشت و نعمتهای آن دسترسی ندارند. تو که از نافرمانی رنج میبری، چرا خود را به دروازههای این بهشت میزند؟
هوش مصنوعی: تو را در سایه زیبای طاووس بهشت میبینم، ای سایه درخت طوبی، افسوس که اشتباه کردم و گفتم طوبی، چون تو زیر سایهای از آن قرار داری.
هوش مصنوعی: شنیدم که ماری به سمت بهشت شیطان میآید و نشانهای از موجودی تاریک و پرخطر است که به آنجا راه مییابد.
هوش مصنوعی: جز سایهٔ تو، کسی را نمیتوان همتای تو یافت. در حالی که تو یار و همراهی نداری، بییار و همتایی هستی.
هوش مصنوعی: در زیر آسمان نیلی رنگ، چشمانم به رنگ سرخ و دلتنگی تو مینگرد. در این جدایی، به یاد تو رنگ سرخ دلی که به خاطر غم دوریات در دلم نشسته است، میدرخشد.
هوش مصنوعی: ای قرامحمود، یا خود شاملو، ای چهرهٔ محبوب سیاه، تو در کدام باغ و از کدام قوم و قبیله هستی؟
هوش مصنوعی: خودت را آزاد کن تا بگویم چه عذابی در انتظار توست. اگر خودت را بشکنی، میتوانم بگویم که چقدر باید برای به دست آوردن تو تلاش کنم.
هوش مصنوعی: در روزهای نوروز، از ابرهای تیره بارانی میبارد که به لالستان میرسد. چشمان لالستان به این بارشها نگاه میکنند و تو همچون ابرهایی هستی که از بخشش خود دریغ میکنند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از تو به خاطر اطاعت وعده بهشت عالی میدهد، جز خاک پای پادشاه دین را وکیل نکن.
هوش مصنوعی: پناهگاه دین راستین، روح نبی است. علی، سخن بگو؛ زیرا تو جلوهگاه ذات خداوند بزرگ هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری
که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری
یکی چون خیمهٔ خاقان، دوم چون خرگه خاتون
سیم چون حجرهٔ قیصر، چهارم قبهٔ کسری
گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری
[...]
فکندی بر گل از عنبر هزاران حلقه و چنبر
بزیر هر یک از عمدا یکی جادوستان کردی
گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آیی
چو کیوان در زمان خود را به هفتم آسمان بینی
اگر شایسته کوی تو بودی پای من یکدم
سر گردون گردنده بزیر پای ما بودی
بمیر، ای دوست، پیش از مرگ، اگرمی زندگی خواهی
که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.